سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

پاک ترین روح شدن

ای نامت جاودان در یادهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

یاد تو یاد آور رساترین فریادهـــــــــــــــــــــــــــــــا

دانش پژوی مکتب آزادی و آزادگـــــــــــــــــــــــــی

الگوی روشنگری و سنبل فرزانگـــــــــــــــــــــــــی

نام تو رسوا گر زور و زر و تزویرهـــــــــــــــــــــا

یکه وتنها میان این همه تکفیرهـــــــــــــــــــــــــــــــا

مظهر صدق و صفا و معدن اندیشــــــــــــــــــــه ای

ریشه جهل و جمود را تا نهایت تیشــــــــــــــــــه ای

زبان آتشین در کام  و لب افروختــــــــــــــــــــــــــی

مرحبا بر تو قلم بر اجنبی نفروختــــــــــــــــــــــــــی

تیر نطقت بر لبت دشمن شکــــــــــــــــــــــــــــــــــار

مصلحت پنهان نمودی حقیقت آشکـــــــــــــــــــــــــار

ره صد ساله را تو یک شبه پیمــــــــــــــــــــــــوده ای

چون سواران از تبار سربداران بـــــــــــــــــــوده ای

بر درد دردمندان تاریخ جملگی تو مرحمــــــــــــــی

بی دردمندان عالم را خواب خوش تو برهمـــــــــــی

همچون بوستان بوده ای در پهن دشت کویــــــــــــــر

ز کوی بیداران به دیار خفته گان بودی سفیـــــــــــــر

با ناله ات فرعونیان در گور خود لرزیده انــــــــــــــد

اندر مرداب کبرخود قارونیان بار دگر قرقیـــــــده اند

زخاک حلقومت سوتکی دارد به لب آن کودک بازیگوش

گفتا خواب خوش دیگر بس است بهر بیداری بکـــوش

ن والقلم و به خون سیاهی که میچکد ز حلقوم قلـــــــم

هرگز نمیری زیاد ای شمع محفل اصحاب و قوم قلــم

وامانده ایم اندر تن واندر لجنـــــــــــــــــــزار (بودن)

بر ما بـِدم یکدم نفس  ای پاکتریـــــــــــن روح (شدن)

 

سروده ای از رضا نعمتی کرفکوهی (عظیم)

در مدح معلم شعید دکتر علی شریعتی

خله (khle)چیست؟

خله : آوایی شورانگیز؛ ونوایی ماندگار؛ ازدوران کوه نشینی قوم کهن تالش.

همانگونه که می دانیم ؛ قوم کهن تالش از دیر باز به صورت عشایری (کوچ نشینی) زندگی می کرده است؛ ودامداری ؛ چه از نوع گاوداری و چه از نوع گوسفندداری؛از مشاغل اصلی این قوم محسوب می شده است؛ وهردوی این کار؛ به صورت گله داری انجام می گرفته است؛ تالشان به کسانیکه مسئول چراندن و نگهداری گله های گاو بودند؛ «گالیش» وبه کسانیکه مسئول چراندن و نگهداری گله های گوسفند بودند «شمنه» یا همان چوپان می گفتند؛ تالشان کهن؛ در فصول گرما به نقاط سردسیریعنی نقاط مرتفع کوهستانی؛ ودر فصول سرما به سمت دامنۀ کوهها ونقاط گرمسیر و جلگه ای کوچ می کردند؛ این کاربا توجه بر اینکه غالبا درمسیر های پرفرازونشیب وحتی صعب العبوروپرپیچ وخم کوهستانی وپوشیده ازدرختان جنگلی صورت می گرفته؛گویا عامل اصلی پیدایش پدیده "خله " درمیان مردمان " قوم تالش" بوده است .

«و اما خله چیست؟»

خله ؛ شیون و داد نیست؛ و درعین حال ناله و فریاد نیست ؛ خله آوایی است موسیقی گونه درجهت اطلاع رسانی؛ نوایی است مطلع کننده ؛ خبر دهنده؛ وآگاه کننده با صوت و صدایی دلنشین و شورانگیز؛

آگاهی بخش از طرف فردی که مخاطبی دارد؛ گاهی مخاطبش معلوم ومشخص است وگاهی نامعلوم ونامشخص؛ خله کننده ویا کسیکه این آوا را سرمی دهد ؛ به مخاطبی که معلوم است ومشخص ودرعین حال ناپیدا ودورازچشم؛ می خواهد بگوید ای که درآن دوردستها منتظرمنی؛ من اینجا هستم صدایم را می شنوی؟ دارم می آیم پیش تو؛ومخاطبش باشنیدن این نوای روح بخش وانگیزه دهنده خوشحال می شود و جواب خله ی اورا با خله ای رسا تروفراتربا تمام ابراز احساسش وذوقش اینگونه می دهد ؛ بیا که من منتظرتوام؛ معمولا«خله»را تالشان بیشتردردامنه کوهها ویا در دل جنگلها ویادراعماق دره ها؛ درآن هنگام که دو نفر یا چند نفرازهم دور باشند؛با گذاشتن دستانشان به بیخ گوششان سرمی دهند؛ و همدیگر را از موقعیت محلی وجغرافیایی خود مطلع می سازند. سردادن «خله» چنان قراء وکشیده وبا کلمات شمرده صورت می گیرد که صدایش با برخورد به پیکره کوههای اطراف ؛ وبا پیچیدن در اعماق دره ها ؛ از فواصل چندکیلومتری برای سایر مخاطبان قابل شنیدن است .

یکی دیگرازموارد کاربرد خله در بین تالشان ؛ مواقعی است که خله کننده یا خله کنندگان؛بدون مخاطب این آوای دلنشین را سر می دهند؛وآن هنگامی است که فرد یا افرادی در هنگام مسافرت به صورت پیاده وطی نمودن مسیرهای کوهستانی به منظور تفریح ویا کوهنوردی ویا  ییلاق و قشلاق ؛ این آوا را سرمی دهند. وبا سردادن «خله» خود را از" دلتنگی واحساس غربت " رهایی می بخشند؛ ودلشان و جانشان را با سر دادن این آوای اصیل صیقل می دهند؛ واز طرفی خواسته یا ناخواسته ممکن است فرد یا افرادی در آن دور دست ها باشند که آنان هم با شنیدن این آوای روحبخش این فرد یا افراد؛جواب خله ی ایشان را در هر کجا که باشند ؛ چه در ته دره ای وچه در نوک کوهی ؛ با احساس و عاطفه ای وصف ناپذیری بدهند؛ و خودشان را نیز از حالت احساس غربت وبی حوصله گی رهایی ببخشند؛ وبه همان مقصودی برسند که مخاطبانشان با سر دادن « خله » می رسند؛ شایان ذکر است که «خله» این نوای دل انگیز و منحصربه فرد؛ مختص به قوم کهن تالش است و تاکنون این آوای روحبخش ازافراد سایراقوام شنیده نشده است. دراندیشه ی هر فرد تالش زبان؛ « خله » همان « صدای دوست » است؛ وازهرچه بگذریم صدای دوست خوشتر است.

 این مقاله را درتابستان سال 1366 درمنطقه ییلاقی ماسوله رودخان نوشته ام                                             

فشتمقولی وتاریخچه اختراع خله!!

فشتمقولی و تاریخچه اختراع خله 

...درخوسوس تاریقچه ایقتراع ( خله ) بایدی واتن نمایمی که از دیربازان دراندرون مخلوقات بین الشپلین ! این باور شیوع بودندی که وختی حضرت آدم وممه حوا؛ از بهشت برین؛ برپشت زمین؛ هبود نمودندی؛هرکدام به جیگایی اززمین ویرومندی؛ وگفتن کردندی هفتصت سال دیر دلکندی تا آدم بشاتندی ممه حوا را بتلفندی؛ درین خیلی زمات؛ آدم کوبکو؛دره دوغال به دره دوغال؛ممه حوا را دومله کردندی وهردفعا که به بنده سری په رسندی؛دس بر گوشه کون بنهادندی؛وبا زاهاری داردچاکن؛ امجوره (خله) کردندی؛

حوآآآآآآآآآآآآآ حوآآآآآآآآآآآآآ حوآآآآآآآآآآآآ اویآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ

دا ایروزی حوا خلۀ آدم را از دوغالی بشنیدندی؛ ودر جواب انته واگیربدادندی؛

یامندیمه ؛ یامندیمه ؛ یامندیمه ؛ اییییییییییییآآآآآآآآآآآآآآآآآ

واینجوری بودندی که خله سرسفته توسوط اولین پیغومبر تالش زیوون ؛ بن و بنجق گذاشتندی !

 (بنقل از کتاب فشتم التواریخ اثرفشتمقولی پشه وری!!)