نویسنده : رضا نعمتی کرفکوهی
بسیار از ماها دوست داریم در زندگی خود،کار نیکی انجام بدهیم حتی اگر برای انجامش به زحمت بیافتم ویا هزینه ی را متقبل گردیم. عده ای هم براین باورند که کار نیک و خوب به ما نمی سازد و برایمان بد بیاری به ارمغان دارد. اینان نه کار خیری انجام می دهند ونه دنبال کار شرمی گردند.انسانهایی خنثایی هستند و راکد. میگویند خوبی برایمان نیامد دارد و بدی هم برای ما شرارت.
اما اکثر قریب به اتفاق ما آدمها همواره خوشمان می آید کارخیری که از دستمان برمی آید انجامش بدهیم ،حتی اگر پاداش و پیامد مادی به دنبالش نداشته باشد. کسی آدرسی از ما بپرسد دوست داریم تا دم درب مقصدش راهنماییش کنیم. یا اگر راننده ای اتومبیلش در جایی خاموش شده و نیازمند کسانی است تا هلش بدهند تا اتومبیلش روشن شود، یا خدای ناکرده بنده خدایی خانه اش آتش گرفته فریاد کمک سر داده اکثر قریب به اتفاق مردم آن محل می دوند به سمت خانه اش تا کمکی از دستشان برآیدتا برایش انجام بدهند. یاکسی بچه اش در روخانه ای افتاده آب دارد آن طفلک را با خود می برد،همه دوست دارند کمکش کنند تابچه اش را از سیلاب بیرون بیاورندووووووو
بنابراین نیکی کردن و کمک به هم نوعان، چه به مسلمانش و چه به غیرمسلمانش از کارهای نیکی است که هم خدا را خوش می آید و هم بندگان نیازمند خدا را .اینگونه کارها علی رغم داشتن ثواب دنیوی و اخروی اش، بیشتر جنبه فردی و فردگرایی دارد تا اجتماع و جامعه و محیطی که درآن زندگی می کنیم . روستا.شهر.شهرستان.استان یا کشوری که درآن گذشتگان ما زندگی کرده و آیندگان ما زندگی خواهندکرد.
یکی از معرفتها و شناختی که بایستی از اینکه چرا در اسلام سفارش شده که نمازتان را به جماعت بخوانید ادراک نماییم، اینکه با این عمل مسلمین درکنارهم باشندواز اوضاع و احوال هم باخبرواز مشکلات هم آگاه. اگر کسی در روزی وارد جمع نمی شد، دلیلش را از همدیگر جویا می شدندو همه دلیل غایب بودن فرد را پی گیری می کردند واگر مریض بود به عیادتش می رفتندویا اگرآن شخص نیاز به کمکی داشت برایش رفع حاجت میکردند. براین اساس نماز به جماعت خواندن کار صوابی بوده که راه ثواب را به مسلمین نشان میداده است.
بنابراین می توان نتیجه گرفت که اگر بخواهیم کاری انجام بدهیم که ثوابی برایمان درپی داشته باشد بایستی از راه صوابش یعنی راه درست و واقعی و حقیقی اش وارد شویم. یعنی بایستی فکر کنیم و پی ببریم اگر در روستایی زندگی می کنیم که نیاز به ساختن پلی ارتباطی بر روی رودخانه ای دارد که فرزندان اهالی آن روستا بایستی از رویش رد بشوند تا به مدرسه ی خود بروند اولویت کمک کردن ما در ان روستا بایستی همین امرباشد.
یا اگر درآن روستا مدرسه ای مخروبه وجود دارد نسبت به تعمیرآن بپردازیم واگر درمانگاهی در آن روستا نیاز است باکمک مادی وخدماتی خود در رفع نیاز آن کوشا باشیم اینها راه صوابی است که ما با پیمودن آن به ثواب نائل خواهیم گردید. شاید کمک به ساختن پلی در روستا ثوابش چندین برابرآن باشد تا به دنبال دختربچه ی محصلی که بعلت نبود پل در رودخانه افتاده وما برحسب وجدان انسانی، خود را به سیلاب رودخانه بزنیم تا آن طفلک را نجات بدهیم. بنابراین ما بایستی راه صواب را بیاموزیم وفکر نکنیم هرکاری به دلمان برات شد حتما ثواب دارد و اقدام به انجامش کنیم. که راه ثواب از صواب خواهد گذشت.
ندای هل من ناصر ینصرنی را بهتر بفهمیم
نویسنده: رضا نعمتی کرفکوهی
باز محرم فرا رسید و پرسش و پاسخ ها در باب قیام حضرت حسین و شعارها و نداهای سالار شهیدان هرساله تکرارمیگردد. اگر ما بخواهیم معرفت شناسی را سرلوحه محبت ورزی خشک و صرف قرار بدهیم که چنین نیز هست، ثوابش بسیار افزونتر ازآن خواهد بود تادر مجالس روضه خوانی ها و نوحه خوانی ها که نام امام حسین ع به زبان برده شود، ریاکارانه و غیر اندیشمندانه و مقلدانه سرمان را آویز گریبان خود نموده و کراراً کف دست بر پیشانی زده و صدای گریه مصنوعی از خود در بیاوریم و نفهمیم این ندای «هل من ناصرینصرنی» چه مفهومی داشته و دارد.
عده ای منکر این قضیه هستند که امام حسین در روز عاشورا احتجاج نموده و از مردم طلب کمک نموده است که به عقیده این گروه ، در شأن امام نبوده چون امامی که میگوید «هیهات من الذّله » چطورمیشود ذلیلانه درخواست کمک از مردمی نماید که به او پشت کرده اند؟!. از نظر این گروه این روایات جعلی بوده است و صحت ندارد.
گروهی هم برای رد نظریه گروه اول به استغاثه اذعان دارندکه امام در روز عاشورا بعداز کشته شدن همه ی اصحاب و اطرافیانش احتجاج نموده و از مردم در خواست کمک نموده و حتی اشک هم ریخته است!! .
این گروه فقط در اثبات نظریه خود به کتوب قدیمیه رجوع می کنند بدون اینکه خود بیادیشند ودرک کنندو استنتاج نمایند و به مخاطبان خود بفهمانند که مفهوم "هل من ناصرینصرنی" این ندای تاریخی امام چه ایده ای را در پی خودداشته است. لذا به کتوب گردوغبارگرفته اعصار تاریخ مراجعه و ازآن فقط برای اثبات نظرخود بهره می گیرند.
1 - ابن اعثم کوفی در کتاب الفتوح :
(امام حسین (ع) فریاد زد آیا کسی هست که به ما پناه بدهد؟ آیا کسی هست که از حرم پیامبر دفاع کند؟)
2- مجلسی; در بحارالانوار:
زمانی که امام حسین (ع) در اثر شهادت نزدیکان وفرزندانش تنها شد صدا
میزد: آیا کسی هست که از حرم اهل بیت دفاع کند؟ آیا کسی هست که به فریاد ما برسد؟.
3- بن طاووس; درکتاب لهوف :
وقتی امام حسین (ع) استغاثه میکرد ... زنان صدایشان به گریه بلند شد.
4- شیخ عباس قمی:
حر بن یزید چون تصمیم لشکر را برای قتال دید وشنید «صیحه» امام را - که
میفرمود اما من یغیث یغیثنا لوجه الله اما من ذاب یذب عن حرم رسول الله
(ص)- به لشگر امام حسین (ع) پیوست.
5- قندوزی حنفی :
امام حسین (ع) هرچه به راست و چپ نگاه کرد یاوری نیافت سپس گریه شدیدی کرد و طلب کمک میکرد.
6-ابن طلحه شافعی در کتاب مطالب:
که بعد از آن ( صیحه و استغاثه) حر بن یزید به امام حسین گروید.
7- ابوالحسن بن عیسی درکشف الغمة:
(زمانیکه حسین تنها شد دستی بر محاسن کشید وفریادمیزد آیاکسی نیست به فریاد ما برسد؟
ودرچند کتوب قدیمیه دیگر که در اینجامجال نام بردن همه ی آن کتوب و نویسندگانش نیست.
دسته ی اول که به عظمت و ذلت ناپذیری امام حسین ع اذعان دارند برایشان قابل قبول نیست که امام ع در روز عاشورا اینگونه استغاثه و احتجاج نموده باشد. ودسته دوم بااستناد برمطالب کتوب فوق نظریه گروه اول را رد مینماید.
اما ضعف هردو گروه، عدم درک ومفهوم ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین در روز عاشورا است.
به تعصب نظریه گروه اول بایستی قدری حق داد و احسنت گفت که لااقل برای کرامت قائل شدن برای امام حسین ع زیر بار این اینگونه روایات نمی روند.
اما نظریه گروه دوم و خارو ذلیل نشان دادن امام حسین در روز عاشورا امروزه بازار گرمی مناسبی برای مداحان( این طبقه ی نوظهور) شده است تا بازار کسب وکارشان داغتر گردد.
مرحوم شهید مطهری ضمن رد نوحه هایی از قبیل نوجوان اکبرمن... اینگونه مداحی را با حماسه حسینی در تناقض میداند .
شهید مطهری چهره ای حماسی و ضد ذلت پذیرانه ای از امام حسین ع در کتاب حماسه حسینی اش به تصویر کشیده است.
دوتا از شعارهایی که امام در روز عاشورا سرداده است یکی ندای «هل من ناصر ینصرنی» می باشد و شعار دیگر «هیهات من الذّله» که ابعاد رجزخوانی های امام و شعارسرایی های امام را بایستی در آیینه ی این دو شعار شناسایی کرد.
اما معلم شهید دکتر علی شریعتی در تفسیر ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین میگوید :
این که حسین (ع) فریاد میزند: آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام
کشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و
انتقام گیرد؟ این سؤال، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده
است و از همه ماست.
شریعتی مبنای استنتاج نظریه اش را برپایه روایت امام جعفرصادق ع می داند که می فرمایند:کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و کل شهرمحرم.
به نظر می آید این عالیترین تفسیر و پرمعناترین مفهوم از ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین باشد که بعد شهید شدن همه ی یارانش سرداده است. زیرا آنهایی که بایستی از تاریکی شب استفاده می کردند ودر میرفتند، در رفته بودند و آنهایی هم که با امام باقی مانده بودند تا ظهر عاشورا همه شهید شده بودند.
در آن صحرای کربلا بروبیابون هم کسی نبوده تا صدای امام حسین را بشنود و به او کمک نماید ودر اینجاست که بایستی فهمید که امام حسین به ازتاریخ فردای خوددرخواست کمک کرده است.