سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

درگذشت تنها دایی کهنسال(سَوزی خالو)

هـــــــــوالبـــــــــاقـــــــــی

آواره ای زشهــر لاهــوتــم مــرا به کســم دهید

ودیعه ای ز خاک ناسوتم به خاک بازپسم دهید

درعالم خاکی کس نرسید به فریادم  همه عمر

کنون دستم بگیرید و به دست فریاد رسم دهید

( دوبیتی از نعمتی کرفکوهی- خلِه لون )


http://s5.picofile.com/file/8159597950/35.jpg


یگانه دایی بنده و کهنسالترین فرد منطقه روستای دیلم بیجار شولم فومنات در سن صدوپانزده سالگی بدرود حیات گفت. سبزعلی خردمند شولمی " معروف به سبزی عمو" از نوادگان حاج الله یار معروف شولمی بود.حاج الله یار در سالهای اول 1200 در منطقه شولم فومنات زندگی میکرد.

او از شخصیتهای وارسته و مورد وثوق مردم محل  ودر مقام تقوا وپارسایی زبان زد خاص و عام بود. حاج الله یار شولمی در سفر حج خود،پس از طواف خانه خدا  در شهر مکه دعوت حق را لبیک گفت وبه جای بازگشت به وطن، به سرای باقی شتافت. حاج الله یار را سه فرزند ذکور به نامهای" شیرینعلی-مشهدی غلام" معروف به مشته غولوم دیلمبیجاری " و مشهدی قاسم خردمند کرفکوهی وهمچنین دارای یک فرزند اناث برجای بماند.

مرحوم سبزعلی خردمند،تنها فرزند ذکور مرحوم پدربزرگم مشهدی قاسم خردمند کرفکوهی بود. مرحوم مشهدی قاسم  خردمند شولمی در سالهای آخرین 1200 خورشیدی از منطقه شولم به محله کرفکوه دارباغ فومن رحل اقامت و بخشی از املاک کشاورزی و مراتع این منطقه را برای کارکشاورزی و دامداری و همچنین مهمترین شغل خود زنبور داری خریداری نمود.

پدر بزرگم مرحوم مشهدی قاسم خردمند کرفکوهی در دوران حیات خود همکاری شایانی ازنظر کمک اقتصادی و ارسال آذوقه به قیام میرزا کوچک نمود. همچنین در مقطعی هم به همراه مرحوم خانعلی خاکی معروف به " کاسی کرفکوهی" با آقاجان بیک سیاهمزگی همکاری داشت، طوریکه رزمندگان آقاجان بیک بعداز یورش به سرای مالکان واربابان و خوانین زورگو، اقلام واجناسی را به غنیمت گرفته و تحویل مشهدی قاسم خردمند کرفکوهی به عنوان فردی امین تحویل می دادند تا ایشان آن اقلام را بین ضعفای محل تقسیم نماید.

مشهدی قاسم خردمند کرفکوهی " معروف به مشته قاسم عمو" بعد از عمری طولانی قریب به صدوبیست وهفت سال در سال 1357خورشیدی در محله ی کرفکوه ی دارباغ فومن دارفانی را وداع گفت.

از مشهدی قاسم خردمند کرفکوهی پنج فرزند که از این تعداد چهار فرزند اناث و یک فرزند ذکور به نام سبزعلی برجای مانده بود.از تعداد دخترانش اکنون سه دختر به سنین یکصد ساله و هشتادوپنج ساله ویکی هم مادرم میباشند که در سن هشتاد سالگی در قید حیات اند.

http://s5.picofile.com/file/8159597868/24.jpg


براستی اگر حق مطلب را بشود در خصوص تنها دای ام مرحوم سبزعلی خردمند ادا نمود اینکه بگویم او اهل دنیا نبود! واین دنیا بود که سرش کلاه رفت و یکصدوپانزده سال وی را در خود نگهداشت.او را بدون اغراق دربکاربردن کلمه باید یک شخصیت تارک الدنیای راستین نام نهاد. 

درمدت عمر طولانی اش ذره ای از آنچه که از ارث پدری به وی رسیده بود برآن نیفزود وهمان را برای تنها فرزند پسرش برجای نهاد.

اوبرخلاف پدربزرگش مرحوم الله یار شولمی که درسفر حج در مکه مکرمه جان به جان آفرین تسلیم نمود،برای یک سفر زیارتی حتی به قم هم نرفت!!.

وقتی راز عدم زیارت رفتنش را ازاو می پرسیدند میگفت: اگراعمالم خوب باشد میتوانم همینجا هم به امام هشتم ع سلام بدهم وامام حتما جواب سلام مرا خواهد داد.

سبزعلی خردمند با وجودی که فردی دارا بود در جواب پرسش اهالی محل از نرفتن ایشان به حج طوری توجیح میکرد  که همه از پاسخش حیران میگشتند ومیماندند چه بگویند.

از فضایل این مرد بی ریا وبی آلایش و بی پیرایش،همین بس که بگویم به روایت همه اهالی محل،او در طول عمر 115 ساله اش هرگز برای یکبارهم پایش به پاسگاه و دادگاه باز نشد! نه از دست کسی شکایتی نمود ونه کسی از دستش شکایتی داشت.

واین است که این مطلب مارا به یاد سخنان پیامبر اکرم ص می اندازدکه فرمود: 

مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش در آسایش باشند. ( خداوند بخشنده بخشایشگر همه رفتگان باشد) ...والعاقبت للمتقین.




افاضات فشتمقولی در باب ویشور آلاوه! (2)

طنزنبشته های فشتمقولی شماره 18

نویسنده : رضا نعمتی کرفکوهی

(مصاحبه فشتمقولی با نقرَلی نیوز! درباب ویشورآلاوه درناصد سال بعد!!!)

این مصاحبه بسال 493 آفتابی، نهصد سال قبل با خبرگزاری نقرلی نیوز در منطقه ی گاکو در دویست  کیلومتری باکو صورت گرفته است. شایان ذکر است منطقه ی گاکو از مناطق 17 گانه  بین الشپلین می باشد که درعصرمشعشع قاجار!! ودرزمان یکی از پهلوان پنبه های حاکم بر ملک پرگهر( فتحعلی پنبه !) از ایران جدا گردید.

این مصاحبه به زبان بین الشپلینی صورت گرفته ولی درآن بعضی ازکلمات اوستایی مایل به کادوسی کهن و فارسی میانه نیز به چشم میخورد.

این مصاحبه  اخیرا درمجله " فشتم تایمز " در " پشَه ور"  پاکستان نیز چاپ گردیده است.

متن مصاحبه :

نقرَلی نیوز : هم الان که دارمی  ام  دفرس آفرس و واته مَس ( مصاحیبه ) را با پورفوضول جناب فشتم الفشاتم، فشتمقولی پشَه وری انجوم دوئمی ، د یُومِ  لَرهَ کشَه  ماه بسال 493 آفتاوی از هَزاره ی یَکم  باشندی.

کلَه ویلا در وَرکردَم جناب اوستاد، به ختمت  موستطاب  دَروم نمودمی خواستمی پورسان نمایمی که فشتما ! ترا چیطه ناصد سال بعد را با خبر بودندی؟!

فشتمقولی پشَه وری : از نی شومه را  کلَه ویلا بکردمی!  در جواب سووال شومه بایدی واتِن نمایمی  بر طیبق سند چشم انداز هَزار سالَه! مرا قادیر بودندی تا هزار سال بعد را هم بوینمی واوضاع واحوال آن زمون را رصد بنمایمی،ام که دیگه ناصد سال بودندی. ام سند در زونوستگاه  دارالفشتم به تصبیب  برَسَندَندی جهت ویندگون ویداری!.

نقرلی نیوز : از محضر اوستاد فشتمقولی خواستمی هم الان ویندگون را بویدارندی به ناصد سال بعد و در خوصوص  چگونگی  انجام "ویشورآلاوه"!! آنچه را که ویندندی را مرا بواتندی تا گوزارشی را برای خونندگون نقرلی نیوز دوئِن نمایمی.

فشتمقولی پشَه وری : اگه ترا تاو مَسیدن باشندی و میده ی اشتن را توانندی آنرا هضم بنمایندی و نَپِوَرَندی  ترا گوزآرشی از ناصد سال بعد خواهم دوئن نمایمی.

آنچه را که الان مرا در حال ویندن بودندی امکه ، عملیات "ویشورآلاوه " مثل اوری نبودندی، شکل وشمایل اشتن را عوض بکردندی و مفهوم ومَعنای دیگه ای بداشتندی.

بقول مخلوقان ناصد سال بعد « نهادینه » !!! بشدندی.

درآن زمون عملیات ویشور، یا ویشوریدن به سه صورت انجوم شوندی

یَک - ویشوریدن ازنوع پِمال ویمال

دو - ویشوریدن از نوع فیچَه ویشوری

سه - ویشوریدن از نوع پولَه ویشوری

ویشوریدن از نوع  پِمال ویمال :

 درام نوع ویشوریدن به الکی ایسم آن نقاشی بگوفتندی که عیده ای مواتی اندر دلف بریختندی که اینه رنگ بواتندی وجانوری!  که اینه  فرچه بواتندی  کعون دیارون را  " پِمال ویمال " بکردندی.

هم الان دارمی شخصی را می وینمی که داشتندی "پمال ویمال"  بکردندی که شخص دیگری آمدندی از او پورسان بنمودندی که تورا به چه کاری مشغول بودندی؟ ایشان به دروغ به او بگوفتندی که دارمی " نقاشی " بکردمی!!!!!!

بما نقرلی جان ام در حالی  باشندی که نقاشی یعنی امکه  شکلی از آدم یا گا وگوسند یا دارودرخت یا گل وبلبل یا کوه ودریا ویا منظره های دیگری را بر درودیار بکشندی، او دروغ واتندی که دارمی نقاشی بکردمی! چون اوهیچ شکلی را نکشندی فقط آن رنگ را بر روی دیار " پمال ویمال " بکردندی. ام یکی از دروغهای شاخدارندی که  "نهادینه"  بشدندی  درناصد سال بعد .

ویشوریدن ازنوع فیچَه ویشوری :

ام نوع ویشوریدن بطور اسید ویشوری !! ( اسید بپاشی ) بباشندی و از راه ایخلاص!! صورت بگتندی. اسید ویشوران را نیت برآن بودندی که  ام فیچهای  لک لکی ، چوله پوله های ابلقی ، رنگوارنگ های سرخوسپیدونارنجی، بنفشی و میشکی وسوز و زردو چَرایی که موا فیچ ازهمه رنگ بوا !! فیکر بکردندی بر"فک و فیچ" بضی از یِنَکان مواتی "پمال آمال" بشدندی که با آو قابیل ویشوریدن نبودندی.پسان از سر ایخلاص و نیت بشر دوستانَه!!! مواتی ویشورنده  تهیه بکردندی و ایقدام به فیچ ویشوری بکردندی تا از ام کار صواوی را ببرندی!!!!!!!

ویشوریدن ار نوع پولَ ویشوری! :

سه یومین مورید ازموارید ویشوریدن یا شستشوریدن را پولَه شوری یا پولَه ویشوری بگوفتندی. در ام نوع بجای نیت ایخلاصانه عملیلات ایختلاسانه صورت بدادندی.ام عیده از پول ویشوران هرچند به ظاهیر از مخلصین بودندی ولی با این نوع ویشوریدن به مقام مختلسین هم نائل بگشتندی!!!!!!

نقرلی نیوز: خیلی خیلی ممنانیم فشتما اگه در باب عملیات " آلاوه" هم چیزی  بوینندی؟ لطفنانه مرا گوزآرشی بدادندی.

فشتمقولی پشه وری :  آلاوه  هم در ناصد سالی بعد که الان دارمی می وینمی هیچ شباهتی به آلاوه های اوری نداشتندی و معنا و مفهوم خاص اشتن را بداشتندی. آلاوه در ابعاد و اشکال موختلیف بودندی که مهیمترین  آن ، آلاوه ی ایختصادی  یا به مفهوم دیگر آلاوه ی ایختلاسی!!!!! بودندی.

از آنجاکه ویشوریدن و آلاویدن در طول تاریخ بین الشپلین دو اصل از اصول کار لاینتفکیک  بودندی، فلیذا در ناصد سال بعد نیز پس از ویشور، حتما آلاوه هم بکردندی.منتهی مخلوقان ناصد سالی بعد ایسم آلاوه را  ماسمالی بنهادندی. عمل آلاوه یا ماسمالی منجر به ام بشدندی تا نه از مخلصون آوی از رویی ریختن بشوندی و نه ازمختلسون! آو رویی بَردِن بشوندی!! یعنه جمبر بی جمبر!!!!!!!!!!

نقرلی نیوز: خیلی متشکیر بشودمی وسپاسمندمی ازافاضاتُ الفشتمی جناب فشتمقولی

افاضات فشتمقولی در باب ویشور آلاوه !

طنز نبشته های فشتمقولی ( شماره 17 )

افاضات فشتمقولی در باب ویشورآلاوه ! (1)

 رضا نعمتی کرفکوهی

الف: ویشور .

ویشوریدن  یا ویشوستن  یا به نوعی شوسته شو نمودن از بالا به پائین در بین الشپلین،  در سه موارید معمول بودندی.

یَک : کع ویشوری.

دو : ورزاء  ویشوری.

سه : آدَمَه ویشوری!!

در سائیر موارید، ویشور یا  ویشوریدن، مفهوم نداشتندی ومعمول نبودندی.

 زیرا مابقی یا:

 دَشوریدن  بودندی ، مثل دوا نویسی دوا را  دشوستن و خنتن و یون تَره خردنی  شندری  با آو دشوستن . یا آمال ویمال بکردن.

  در چنون مواریدی،  دستون را حرکت از سوی  چپ  به راست  ، یا از راست به چپ بودندی.

 یا پِشوریدن  بودندی ، مثل پله پِشوری . چون در اینگونه شوستن،  دَسی حرکت از جیر به کفا بودندی  از حرف (پ) ایستفاده بکردندی، حرف " پ " را همواره پکشیدن به کفا یا بعبارتی دیگه سرپِرنمودن  مفهوم دوئندی .

خلاصه ی کلوم در ام باب، چنون  بودندی که در ولایات 17 گونه بین الشپلین  در باب [ شوستن یا شورتن ] ، حرف « پِ » ایستارتی باشندی که از جیر به کفا ، و حرف « دَ » ایستارتی  استندی که از چپ به راست  یا از راست به چپ ، و حرف « وی » را ایستارتی استندی که از کفا به جیر بگینندی.

ایا چنون دستور زیوونی را  هیچ جای دنیا تلفت شدندی؟؟.

 کع ویشوری :

 کع ویشوری  را چنون مرسوم  بودندی که این عمل  یون با زرده گیل بکار برفتندی  یون با بجاره چل.

در باب زرده گیل: مردکن زرده گیل را از جیگایی بکنندی بیاورندی کع و ینکن  در آب روش  بکردندی  وبا گزع  کع دیارون را از کفا به جیر ویشور بنمودندی.

 امکارینه کع دیارن  خاصی  روشون بشودندی ، طوری که دوئه بن بمونندی و اینقدر کع قشنگ بشودندی که آدمی  روح، ها دپَرندی .

در باب بجاره گیل: هنی مردکن تشتینه بجاری  رتی کع بوئرندی و ینکن قشنگینه دیارون  ویشور بنمودندی.

نکته : عمل ویشورتن  فقط و فقط مخصوص کع  دیارون بودندی ونه  کع تون  یا تلاری تون  یا کوره سری  تون.و....

 توضیح را لازم  بودندی که هرسالی  د- بار ویشور بکردندی  تا کعی تروتمیز بداشتندی که موهیمترین  موقع عیده سروند یا چند روز پس مونده باشندی به  کیلی کیلی چارشمبه .

ورزاء ویشوری :

دیومین ویشور یا ویشورتنی که در بین مخلوقان  بین الشپلین  مرسوم بودندی، عمل ورزاء ویشورتن بودندی .کین عمل  در میون رعتین  بجاره کار رخ بدادندی. نحوه کار را چنون بودندی  که رعیت بعد از امکه بجارش را پیش کاول بژندی  ورزا یش حیوون خدا چله کوئه بشدندی  وهله مله آوی نه پاکیه نشدندی .

الهذا  بایدی ورزایش  را یون در سل دیندندی یا به روار دیند نمایندی وبا خیلی خیلی آوینه  پی ورزایش را ویشورندی . عمل شستشوی ورزاء  بعد از پیشکاوله کار را ویشورته  واتن نمایندی.     

آدَمَه ویشوری!!:

در ام باب در بین مخلوقان بین الشپلین  از هزارون سال  پیش تا اوری  اخبار آنچنونی  در دس نباشندی. آنچه در حالی حاضیر بایدی در ام خصوص  واتن نمایمی امکه فقط  وفقط  در باب تره خردنَه  ویشوری  مرسوم  بودندی.

وانهم پسان هینگوم کع  تره خردن  کافرو دیله خواوی کو جیوشت  بنمودندی، ناخبری برمه بکردندی، پسان اطرافیون  به بردن اشتن دس به سمت اشتن وینی  بگوفتندی اوفه!  پسان همه بدانستندی  که خردن اشتن جا را خراو بکردندی!

درچنون مواقعی  خردن را از گافرع بگتندی وببردندی خیلی  آوینه  ویشورتندی .

این عمل دیومین عمل ویشور یا ویشورتن در اندر دیله ی اهالی بین الشپلین  باشندی.

بغیراز ام گزارشی دیگه ای در باب آدمه ویشوری  حیکایتی نباشندی و خوَری نبودندی. فقط تنخواه خوری کع  در منطقه ی مزه ور!  از منطقه  7  مناطق 17 گونه بین الشپلین  ( قفقاز جنوبی ) بگوش آرسندی امکه  عیده ای  به هنگوم دوا ومرافیه کلومی  ایندینه واتن بنمودندی مثل ام  کلوم  " هنگه هسه فشینه ته ویشوروم!!!"

بما آنهم در حد شوعار بودندی وهرگز ایندی را  فَش ( دوش مون ) نوَداندی !!! بلکم تهدیدی بیش نبودندی

ب : آلاوه

امروز شکر خدا در بین الشپلین آلاوه هموم آلاوه مفهوم داشتندی و مثل ناهصد سال ی بعد معنی ماست مالی نداشتندی!!!! آلاوه  با اندکی فرق با ویشور مخصوص کع تون و تلاری تون و کوره سری تون و کرجی تون و چند جایی دیگه باشندی .

پسانکه بعلت زبر یا درژد بودن کوپ، و دپر آپر آن ، مکونهای مذکور پکن آکن بشوندی و بایدی با همون گیل و چل با اندکی پوف پشی بکردندی دا کمی هم سیفت بشوندی و هم مترکندی ،پسون با دسی پنجه ئونه  آمال ویمال بکردندی .

امکار نی ممولا بهمراه  ویشور انجوم بگتندی . آلاوه نیاز به گزع نداشتندی دسی انگوشتونه آلاوه بگردندی.

نکته : آلاوه در ویشتر موارید متخص به سطوح باشندی ودر کمتر مواریدی دیار را آلاوه بکردندی . دیار را آلاوه بکردن با مالا باشندی. در امکار نی حرکت دستون از چپ به راست ویا از راست به چپ وگاهی نی  هم از پیش به پس  و هم نی از پس به پیش بودندی .

...واما ویشور آلاوه در ناهصد سالی بعد؟؟؟!!!!! مفهومی دیگه ای داشتندی !!!!!!!!     ( ادامه دارد )

( فشتقولی پشه وری  به سال 503  از هزاره اول در کتاب از پشه ور تا مزه ور!!) 

توضیخ- مفهوم شپل همان نهر می باشد و بین الشپلین مناطقی که در بین دو شپل یا نهر واقع شده باشند.