سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

بررسی روش های مختلف نگارش تالشی (7)

http://s6.picofile.com/file/8251559476/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86.jpg


بررسی روش های مختلف نگارش تالشی


گفتار هفتم

در نقد یک نظر


نگارنده: رضا نعمتی کرفکوهی


 نظریه ای در وبگاه جهان زبان: jahanezaban.blogfa.com 


قبل از ورود به مبحث وبگاه مذکور،تذکر این نکته الزامی است که براساس روایت وارده که می گوید: منگر گوینده کیست، بنگر گفتارش چیست؟ نگارنده نیز برهمین مبنا دیدگاه های مندرج برصفحات دنیای مجازی را مورد بررسی قرار میدهد بدون داشتن سوء نظر برنام و "کیستی" نظردهنده.

در سطوری در وبگاه فوق درباب "های بیان" یا "های بیان حرکت" (های غیرملفوظ) در نگارش زبان تالشی آمده است.

چرا باید فتحه ی مضاف تالشی حتمن به های غیر ملفوظ بدل شود؟

(برای اینکه اولن این یک دست آورد تاریخی است در نوشتار ایرانیان. دومن اگر ما فتحه ی مضاف را تبدیل نکنیم به های غیر ملفوظ، نوشتار تالشی می شود جنگلی از اِعراب، و این نه منطقی است و نه از زاویه ی زیبایی شناسی درست.

ما وقتی می گوییم بَر = در، این یک واژه ی تنها است؛ ولی وقتی همان بَر در حالت اضافی قرار گیرد، می شود بَرَ، مثلِ بَرَ بن؛ پس این مردم فریبی است که ما بگوییم: «مگر ما می گوییم بَرَ؟ نخیر برای تک واژه بَرَ = بَرَه، نمی گوییم، ولی در حالت اضافی فتحه ی مضاف حضور پیدا می کند، و آن وقت، بَرَ = بَرَه، به وجود می آید. این تبدیل باید انجام گیرد. وگرنه عمری باید بنویسیم، ماسالَ گیریَه، اسبَ ریسَه، خاکَ مندن، خندیلَ پشت، و این ساختمان زبان را بکلی خراب می سازد).

همانگونه که ملاحظه می فرمایید در متن فوق اشاره به یک دستاورد تاریخی شده است که ظاهراً منظور، دستاورد زبان فارسی نوین از هزارودویست سال اخیر است،زیرا فارسی میانه تا پیش از ورود اسلام به ایران رواج داشته و دویست سال بعد، زبان فارسی نوین شکل پیدا کرده است.

ما غیر از زبان فارسی نوین، زبان نوشتاری دیگری نداریم که در آن، حرکت کسره یا فتحه تبدیل به "های بیان حرکت" شده باشد. چرا که اصلا چنین خطی وجود نداشته است بنابراین این اتفاق در زبان فارسی نوین (دری) رخ داده است. پس ما با چه دلیلی بایستی در زبان تالشی فتحه ی مضاف را به "های غیر ملفوظ" بدل نماییم؟

یک دلیلش میتواند این باشد که کار کسره را در تالشی فتحه انجام می دهد. مثل کلمه فارسی ناله که در تالشی نالَه، چاره که در تالشی چارَه ، یارانه که در تالشی یارانَه و فراوان از این تیپ کلمات که در تالشی و فارسی دارای ساختار نوشتاری واحد هستند ویک مفهوم را می رسانند.

نیز در فارسی ما کلمه " نَه" را هم داریم که در آن فتحه به های بیان تبدیل شده و بر عکس آن نَه ی فارسی در تالشی نِه خوانده و نوشته میشود، یعنی  کسره ی آن به "ـه" تبدیل گردیده است . بنابراین بر اساس همین مستندات، ما می توانیم در تالشی سایر کلماتی که در گفتارمان در خارج از جملات،به فتحه و یا به کسره ختم میگردند را به "های غیر ملفوظ" آنهم فقط به منظور زیبانگاری تبدیل سازیم.پس دست آورد تاریخی سخن بیراهی نیست و واقعیتیست که در زبان نوین فارسی که منشأ حرکت عظیم فرهنگی در ادبیات و فرهنگ این مرزو بوم گردید، رخ داد و موجب ظهور پدیده هایی شد که بایستی می شد.

حال سوالی که مطرح است اینکه آیا آن رخداد تاریخی ( تبدیل کسره و فتحه به های بیان « ـه - ه » ) در جمله رخ داده است یا در کلمه؟

جواب این سوال واضح است که در کلمه رخ داده است. زیرا بر اساس قواعد نوشتاری نمی توان کلمه ای را به دو شکل نوشت، یک شکل در بیرون از جمله و شکل دیگرش در داخل جمله. یعنی در آن دستاورد تاریخی مورد اشاره نمی توان برای مثال ،جمله ی ، "من کتابِ کلیله و دمنه را خواندم" را به صورت "من کتابه کلیله و دمنه را خواندم" نوشت، چرا که آن دست آورد تاریخی به ما میگوید، تو فقط حق داری کسره ی آخر کلمه ی "کلیلِ و دمنِ" را به "های غیر ملفوظ" بدل نمایی و بنویسی " کلیله و دمنه " نه کتاب را.

حال در باب " بَـر - بَـرَ -  بَـرَه :

در زبان تالشی به "در  "یا "درب" بَر گفته می شود که در عصر قدیم این بر به دوصورت تک لنگه یا معمولا برای اتاقها دو لنگه واز جنس چوب ساخته می شد و به وسیله قلاب های فلزی بهم چفت و بست میگردید که الان هم در بعضی خانه های قدیمی نمونه هایش وجود دارد.

هر لنگه ی درها را در زبان تالشی بَـرَخالَه می گویند،البته در (تالشی جنوبی ). و کلمه ی خالَه چون ذاتاً دارای های غیر ملفوظ است در جمله هم با های غیر ملفوظش میتواند نوشته شود. اما کلمه ی بَر در برَ خاله مصداق کلمه ی کتاب در "کتابِ کلیله ودمنه" می باشد. چون ما داریم بحث "های غیر ملفوظ " را پی می گیریم که قبلا در گفتار دهم نیز آمده است.

اولا ما در تالشی هم میتوانیم به صورت تکواژه بَر بخوانیم و بنویسیم و هم می توانیم در جمله ، " بَـرَ بن" یا " بَـرَ پِشت" یا " بَرَ سَر" بنویسم و هم میتوانیم به صورت تکواژه " بَـرَه " بنویسیم. (بَـرَه = عروس برون تالشی) - ( بَـرَه = بریَه یا بر یا در کوچک یا راهی که توسط احشام در وسط پرچین یا غیره باز میشود و محل عبور قرار میگیرد که به زبان تالشی می گویند « گا اَتِه بَـرَه آکَردَه » - یعنی گاو آنجا راه باز کرده راه باریکه ای باز نموده است.)

بنابراین بَر به صورت تکواژه بَر نوشته میشود و در داخل جمله با فتحه به کلمه بعدش معطوف میگردد. مانند بَـرَ پِشت و بَـرَ بن و بَـرَ سر . بر دارای "های غیر ملفوط" نیست و چون نیست برابر همان اصل تاریخی که "های غیر ملفوظ" در کلمه شکل گرفته و نه در جمله ،نمی تواند در داخل جمله شکل عوض کند و به صورت بَرَه نوشته شود و بعد وقتی که از جمله بیرون آید به شکل اولش برگردد.یعنی این همان کوردی (کردی ) نویسی و فتحه نویسی است  که در آخر کلمات فاقد "های بیان" در تالشی صورت میگیرد. این کار ساختمان نگارش تالشی را خراب میکند.

در ادبیات و آیین نگارش دو شکل نویسی برای یک کلمه وجود ندارد. کلمه ی بَر در عطف به ما بعد اضافش فقط علامت مصوت فتحه است. پیمان وقتی پیمانه شود معنایش عوض می شود. همینطور وقتی بَر تبدیل به بره شود دارای دو معنی میشود هم " درکوچک و گذرگاه کوچک " معنی می دهد و هم به معنی عروس برون (روزی که عده ای از سوی خانواده داماد برای آوردن عروس وارد حیاط پدر عروس می شود و برای ساعاتی آنجا جشن و شادمانی برپا میکنند و عروس آنروز روز تندوتابی را سپری میکند ودستپاچگی و دلواپسی فراوانی دارد).

بنابرین اینکه بگوییم نوشتار ما جنگلی از اِعراب می شود دلیل منطقی نمی تواند باشد چرا که اساس پیدایش "های غیر ملفوظ" در پایانه ی کلمات ، جنگل زدایی از آیین نگارش نبوده است بلکه زیبا نگاری بوده. ما در تالشی نگاری حتی اگر همه ی کلمات را هم به ها ه تبدیل کنیم باز به اعراب گذاری همچنان نیازمندیم. زیرا ما در تالشی، هم های بیان در فتحه داریم و هم در کسره و هم در صوت مختص تالشی که گفتارش در آینده پی گیری خواهد شد.

در همان دو کلمه ی گیریَه و ریسَه  باوجودیکه فتحه به های غیر ملفوظ تبدیل گردیده ولی همچنان از علامت فتحه ــَـ نیز بهره گرفته شده است.در بحث های ادبی مردم فریبی معنایی ندارد باید شعاری داد که بشود به آن عمل کرد. بنابراین آیین نگارش کلمات مرکب ذیل براساس آیین نگارشی که نتیجه ی دستاورد تاریخی برای  ایرانیان بوده به شکلهای زیر صحیح می باشد.

ماسالَ گیریَه، اسبَ ریسَه، خاکَ مندن، خندیلَ پشت.