سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

مجموعه پریسکه های رضا نعمتی کرفکوهی ( 2 )

20 پریسکه از: رضا نعمتی کرفکوهی (2)

تحت نظر کارشناسی بانوی پریسکه ایران آذر عاصمی

****************************

از روزی که آفتابی شدی


فقط سایه ام


با من قدم می زند!

*********************

خیلی وقت است


دنبال خود می گردم


نمی خواهی نگاهی

به کنج دلت بیاندازی؟!


********************


اگر دریاهم باشی


ومن رودخانه


چاره ای جز


تحویل گرفتنم نداری
!


********************


از روزی که جلوی نگاهم سبز شدی

به نوروز گفتم

بهارت را بردارو برو!


********************


بهار از نگاه سبز تو


آغاز می شود


تمام روزهایم


نوروز می شود


********************


دربدر میشویم اگر


سبزه ی دلمان


بهم گره نخورد!

********************

اگر بوته ای نیافتم


دلم را می سوزانم


برای چهارشنبه ای که


با « سورش» آخرسال نشود!

********************


بجای سکه


باید فکر « سین» دیگری بود


وقتی کشکول حاجی فیروز خالیست!

********************


در کوچه باغهای نوروز


بنفشه بیدار مانده بود

زیر لکه برفی

که رو به به بهار خوابیده بود


********************


وقتی پامچال

به پابوس نوروز رفت


بهار دست نوازش کشید


بر سر راش سترگ!

********************


نسیم نوروزی شوق وزیدن گرفت


وقتی کاکل سبز بهار


نمایان شد


زیر روسری سفید زمستان

********************


اگر دیدی

پابرهنه راه می روم


بدان تاول زده است


پایم با کفش روزگار


*************************


نگاه قدیمانه تو


هنوز برایم تازگی دارد


درعصر خسته کننده


تکرارها


*************************


به نجات غریق نیازی نیست


اگر دیدی غرق میشوم


درگرداب نگاه تو


*************************


تو
قایقران ماهری باش


من
دلم دریاست


*************************


زندگی در عالمِ منِ ذهنی


همچون مردگی ست


درگورستان زندگی


*************************


هرتارموی گیسوانت


ریسمان دخیل من است


از کنج دلم


تا شفاخانه نگاهت


*************************


از آن روزی که


آوارعشقت برسرم خراب شد


دعا کردم


سربرتنم نباشد


*************************


هرچقدر


دلم تنگ باشد


تو یکی
در آن جا می شوی


*************************


چه رابطه خویشاندی عجیبیست


بین ته جیب ها و کف دست ها


در عالم بینوایی

پریسکه های رضا نعمتی کرفکوهی در قالب طرح (1)

پریسکه های رضا نعمتی کرفکوهی - قالب طرح (1)


********************



میرزا برخیر

که زورم به تنهایی

به تابوت جنگل نمی رسد



********************



تا راه اختلاس را

 یاد گرفت

با ابروانش

مرا بالا کشید



********************



به تک درخت غریب گفتم

باز اگر جنگل شوی

من گوشه اخم سایه ات را

به تمام لبخندخورشید نمی فروشم



********************



کفر است

آزادیخواهی

ازبند نگاه تو



********************



دیگر زلیخا دنبال یوسف نمی دود

در سرزمینی که

پیراهن ایمانش

از جلو پاره میشود



********************



پرکشید دلم

از قفس سینه

وقتی حواسش را

به سویم پرت کرد



********************



روسیاهی را

 دوست دارم

اما

برای موهای سپیدم



********************



هم کوپه تو شدم

وقتی دیدم

قطار زندگی باتو

ایستگاه پیاده شدن ندارد



********************



برای جنگل

 قامت خمیده ام

در کویر میگردم

به دنبال عصایی



********************



شیارهای چروک صورتم

سند جانبازی من است

در شبیخون روزگار



********************



دیگر

رغبتی برای مجنون شدن نیست

لیلی

مجال کاسه شکستن ندارد



********************



به امید شانه به شانه

راه رفتن با تو

سالها

پا به پایت دویدم



********************



انتقام بهار را

از خزان عمرم

خواهد گرفت

نگاه سبز تو



********************



هرچه

روی تو حساب کرده بودم

به هم ریخت

وقتی که رویت را برگرداندی



********************



دست به یقه ی آسمان شده بود

برای باریدن

دریایی که

بخاری از او بلند نمی شد



********************



خروار ها

خودم را در تو درو کردم

پس از آنکه

قطره ها بر من باریدی



********************



رغبتی برای پیراهن درآوردن ندارد

ریز علی زمان

در روزگار خاموشی مشعل ها



********************



افتادن

پاداش خوش رقصی برگ

درمقابل باد بود



********************



وقتی نقشه ها

میل بر آب شدن نداشتند

موج دریا به ساحل کوبید

نقش ماه را



********************



همه جای دنیا هستم

وقتی هرجایی


خودم را جا می گذارم