سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

تالش مظلوم!!!

تالش مظلوم!!

بنام خداوند سخن آفرین

رضا نعمتی کرفکوهی

اینروزها وقتی بخواهی به وبلاگ  بعضی از دوستان  سری بزنی معمولا چشمت به این عنوان برمیخورد، تالش مظلوم!

قبل از اینکه به این واژه بپردازیم باید به پیرامون وحوالی این واژه نگاهی داشته باشیم.در ورای واژه ی مظلوم، دو کلمه مترادف دیگری نیز وجود دارند که آن دو، یکی ظلم است ودیگری ظالم.

ظلم همانند تکه آهنی است که در زیر چکش ظالم وبر روی سندان مظلوم شکل پیدا میکند.یعنی تا ظالم ومظلوم باهم همکاری نکنند ظلمی شکل نخواهد گرفت.

اما آنگونه که از سوابق تاریخی قوم تالش می دانیم و میخوانیم، تالشان مردمانی ظلم ناپذیربوده اند.هرگزدرمقابل مظالمین ومهاجمین سرخم ننموده اند.حتی آنگونه که درتاریخ میخوانیم در مقابل کوروش هم سرخم نکرده اند.در مقابل اسکندر ایستادگی کرده اند.در برابرحمله خلیفه دوم به کشور ایران حتی اسلام را هم با زورشمشیر نپذیرفته اند و درمنطقه دیلمان، با مهاجمان به مقابله پرداخته اند.با مغولان مهاجم به جنگ برخاسته اند.

پس چنین مردمانی هرگز ظلم پذیر وظالم پرورنبوده اند.باورکنیم این ظلم ناپذیری همچنان در رگ وریشه این قوم شجاع تاریخی باقی است.امروز اگر قوم تالش میگوید مسلمانم. این ادعا را با افتخار میگوید چون او اسلام را با زور نپذیرفته ودر مقابل اسلامِ شمشیر بدست، مقاومت کرده وشکستی را متحمل نشده است.حال او چگونه میگوید من مسلمانم؟! براستی پس او چگونه مسلمان شده است؟! در جواب این سوال بدون هیچ شک وتردیدی باید گفت تالشان خودشان با میل خودشان وبا دل وجان خودشان اسلام را پذیرفته اند.

بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که بکار بردن اصطلاحاتی از قبیل تالش مظلوم! به هیچ عنوان در قاموس این قوم ظلم ناپذیر تاریخ، نمی تواند مصداق داشته باشد. مگر اینکه ما خودمان به قوم خودمان ظلم کرده باشیم.

به نظر می آید حتی بکار بردن واژه مظلوم را برای امام حسین ع هم نباید پسندید. چگونه میشود امامی را که تن به ظلم نداده وبا خون خودش بر ظالم تاخته به او لقب مظلوم داد؟! واژه مظلوم سزاوار کسی است که ظلم را پذیرفته باشد وتسلیم ظالم شده باشد.

حال اینکه چون تالش استان نشده بنابراین مظلوم باقی مانده است؟! یا تصور بر این است که زبانش  رو به اضمحلال است پس مظلوم است! اولا استان شدن درهر منطقه ای شرایط جمعیتی وجغرافیایی خاص خودش را می طلبد.واین مطالعات در دست مسئولین کشور است. دوما مسئولین مملکت مگر خصومتی با مردم تالش زبان دارند؟ مگرتالش زبانان را بخاطر داشتن زبان تالشی از مشاغل حکومتی ودولتی محروم ساخته اند؟ به جرأت میتوان گفت آوازه ای که تالشان در دوران بعداز انقلاب پیدا کرده اند در هیچ دورانی خوابشان را هم نمی توانستند ببینند.

دردورانهای گذشته کی تالشان در بین خودشان  نماینده ی مجلس و وکیل دادگستری وفرماندارورؤسای ادارات وسایر مشاغل مهم دولتی وغیر دولتی دیده بودند؟.چندی پیش در وبلاگ دوستمان آقای نیکنهاد " کادوس ماسوله رودخان" پیشرفتهای تالشان در پنجاه سال اخیرمطرح شده بود که قالب پیشرفتها در همین دوره 36 سال اخیر بوده است.پس تااین جا ما ظلمی را در حق تالش مشاهده نمی کنیم وچون ظلمی را مشاهده نمی کنیم پس ظالم ومظلومی هم در کار نیستند.

اما اگر بر این نظریم که چون زبان تالشی در حال نابودیست پس به همین دلیل،تالش مظلوم است!! این که بر میگردد به خودمان.یعنی ما خودمان هم ظالم هستیم وهم مظلوم!! زیرا خانواده های جوان ما که تازه تشکیل زندگی داده اند امروزحاضر نیستند با فرزندانشان به زبان تالشی صحبت کنند. چه شهرنشینش باشد وچه روستا نشینش.بنابراین در این مورد همانی که مظلوم است همان ظالم بر خودش نیز هست . پس از منظر این دوستان، این مظلومیت تالش به غیر این از کجا میتواند ناشی شود؟! آیا بر روی اینگونه اظهار نظر ها نمی توان واژه ی توهم را بکار برد؟؟!!!

تادرودی دیگر بدرود

نظرات 8 + ارسال نظر
صحرائی چاله سرایی چهارشنبه 1 مرداد 1393 ساعت 12:40 ق.ظ http://deran52.blogfa.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
مطلب جالبی نوشته‌اید.
اول باید اعتراف کنم بنده چیزی در این خصوص بلد نیستم تا برایتان بنویسم ولیکن به نظر می‌رسد می‌شود گفت بلی همین طور است که شما گفته‌اید. آدم تا خودش نخواهد مظلوم واقع نمی‌شود مگر در شرایط خاصی قرار گیرد که توان مقابله و یا دفاع نداشته باشد که در آن صورت قضیه فرق می‌کند. تالشان قومی نجیب و قانع هستند. اینکه اسلام را با زور شمشیر قبول نکردند نشان از عدم ظلم‌پذیری و پذیرش زور توسط آنان بوده است. قدرت عمل و مقابله با دشمن در خون تالشان است و تاریخ گواه خوبی در این زمینه می‌باشد. اگر کمی در تاریخ میانه یعنی قبل از صفویه تا کنون نگاه کنیم می‌بینیم با زور شمشیر و اسلحه کمتر در تالش نفوذ شده است. به همین خاطر شیوه نفوذ بر تالش از حالت تهاجمات نظامی به تهاجم فرهنگی تغییر یافته. نمونه‌اش را می‌توان از زمان نادرشاه افشار یافت. وقتی آن شاه نتوانست با زور نظامی وارد تالش شود و آنان را مطیع خویش کند از شیوه تهاجم و شبیخون فرهنگی بهره جست مثلا از سیاست تغییر حاکمان بومی و محلی با غیر بومی بهره جست و به تدریج به تغییر فرهنگ و سنتی و حتی زبان تالشی پرداخت که تا حدودی موفق بوده است. در این زمینه از کوچ اجباری تالشان به نقاط دیگر ایران نیز استفاده کرده است. به همین خاطر در گوشه و کنار دیگر استان‌ها ما محلات زیادی با پیشوند یا پسوند تالشی داریم. این قصه سر دراز دارد، اگر بحث کنیم.
اینکه به امام حسین علیه‌السلام نبایستی مظلوم گفت؛ این سخنی قابل تأمل است که بنده نمی‌توانم نفیا یا اثباتا اظهار نظر کنم و معتقدم اهلش باید سخن بگویند.
به هر حال در مجموع نکات بسیار خوب و قابل تأملی را بیان کرده‌اید و عدم مظلومیت تالش به دست خود تالشان است صحیح می‌باشد. بخشی از تغییر فرهنگ و از بین رفتن زبان محلی و آداب رسوم به خود ما تالشان بر می‌گردد که نمونه خوبش را شما مثال زده‌اید. در خصوص پیشرفت‌ها و مطرح شدن تالش طی پس از انقلاب نیز نظر شما صائب است. حقیقت این را نشان می‌دهد.
این یادداشت با سرعت و بدون تأمل و بازنگری نوشته شده است و قابل ویرایش و رد و قبول می‌باشد.
انشاءالله موفق باشید.

بایاد خدا وباسلام به دوست بزرگوار وهم اندیش خوبم
بدون اغراق میگویم حضور شما وامثال شمادر پای وبلاگم چقدر به بنده انرژی و بار امید میبخشد.
همیشه من این شکسته نفسی را در وجود شما مشاهده کرده ام . بابا ماشاءالله به این همه دانش واطلاعات تاریخی جنابعالی.
از روشنگری شما خیلی خوشحالم. از عشق بانشاط شما هم به فرهنگ سنتی وقومی وهم به فرهنگ دینی ومذهبی خیلی خوشحالم. ازاینکه تعصب خشک قومیت گرایی ندارید خوشحالم. ازاینکه تعصب خشک ودگماتیستی مذهبی هم ندارید خیلی خیلی خوشحالم ومعتقدم همین تعصبات خشک وبی شناخت دینی بود که خوارج را به جان مولا علی انداخت.
از اینکه الی ماشاء الله این همه وقت برای نوشتن نظرات گرانمایه تان گذاشتید خوشحالم.از بکاربردن ادبیات کلامی ومعرفتی در ارائه نظراتتان خوشحالم.
نگارش شما همچون زرین نگاریست دلپسند وبرای من همه اش قابل قبول است. بشکند آن قلمی که بخواهد چنین نگارستانی را ویرایش نماید.
دوستم: درد من درد همزبانی نیست بلکه همدلیست. بقول حضرت مولانا همدلی از همزبانی خوشتر است.
حال اگر همدلی، همزبان هم باشد، این از آن هم خوشتر است.در پایان فقط بنده این جمله را هم اضافه نمایم که:
لدو چه خوش است کنار محمود باشد!!.دونام از دو فرهنگ، که یکی نمادوفرهنگ تالش قبل از اسلام است ودیگری نماد وفرهنگ تالش بعد از اسلام. ولی متاسفانه امروز در دنیای مجازی ما ،لدو همچنان در کنار داتام و آرتا و راتینس قرار دارد!!
این درد ماست آقای صحرائی چه گویم که دلم خون است.
در پناه یزدان پاک پاینده وسرفراز باشید دوستم.

صحرائی چاله سرایی چهارشنبه 1 مرداد 1393 ساعت 12:47 ق.ظ http://deran52.blogfa.com

بسم الله
سلام
راستی چرا برخی اوقات با نشانی وب شما چیز دیگری باز می‌شود که ارتباطی با وب شما ندارد؟

علیکم السلام.

اشته جانی قوربون ببخشی خاصه زوئه .
والله دنیای مجازیست دیگه دوستم . همان نام مجازی ای که روشه . خودم هم متوجه شده ام در مسیر ورود به وبلاگم ظاهرا سایت بلاگ اسکای دارد ازاین کارها را میکند. نمیدانم انگیزه شان چیست. شاید بقول معروف در اینترنت ما واقعه ی "شیر تو شیر" دارد رخ میدهد.!!
اگر دیدی باز اینجوری شد بقول تالشون " دازی پیگه وارجنا بکه" بری!
ترا از راه دیئسم کی آگردی؟
دسی بر من آده کیا کا گردی؟
چمن سو ندارن پیرآبیمه پیر !
بری من رد آکه رواری پردی !
هزاره سالون بمونی / دردوغمون موینی.
خدا ته بداره

ماسال دیارسبز جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 11:54 ب.ظ http://www.nabiyollahhaghighat.blagfa.com

سلام تالشَ برا
به مطلب بسیار جالبی اشاره کرده این.طوری که هر کسی می تونه در مورد این مطلب چیزی برای گفتن داشته باشه . متاسفانه همان طور که می دونین این روزا چندان به رایانه دسترسی ندارم.ونمی تونم نظرکلی ام رو دراین مورد بنویسم اما دوست دارم در مورد "مظلومیت "امام حسین (ع) از قول استاد شهید مطهری مطلبی را عرض کنم. البته آن چه می نویسم عین مطالب استاد نیست بلکه نقل به مضمون است.
استاد در باره مظلوم بودن امام حسین می فرمایند که امام هم مظلوم هست و هم مظلوم نیست.یک مظلومیت مظلومیتی است که عوام در نظر دارند و بعضی از عوام فریب ها به خاطر بازار گرمی هی به آن دامن میزنندو مظلومیت دیگر مظلومیتی است که اهل خرد و اندیشه به آن اشاره می کنند. به نظر استاد ،امام حسین (ع) به هیچ وجه مظلوم از نوع اول نیست و این ننگ ازوجود مقدس آن حضرت به کلی دور است.مظلومیت امام از نوع دوم است .یعنی مظلومیتی که اهل علم و منطق و اندیشه در نظر دارند. (ادامه داره)

سلام خوش آمدید.
چشم در راه ادامه اش هستم.
بری برا

کاظم شنبه 4 مرداد 1393 ساعت 10:38 ب.ظ

با سلام و احترام محضر استاد و متفکر گرامی
مطالب مندرج در خصوص تالش مظلوم کاملا مورد تایید اینجانب نیر هست ولی با اندکی اختلاف نظر که در ذیل بدان اشاره می شود ،
اگرنگاهی گذرا داشته باشیم به سابقه قوم کادوس که همیشه مبارز بوده و زیر بار ظلم نرفته این نکته را روشن زمی سازد که کلمه مظلوم برای تالش چقدر شبیه به طنز می باشد تا یک واقعیت ، آقایون مظلومیت تالش را در چه دیده اند آیا یک ظلم سیاسی بدانها روا داشته شده که اگر چنین است پس این همه فعالیت سیاسی انتخاباتی چیست ؟انتخاب نماینده مجلس، شهردار ، اعضای شورای شهرو روستارا چگونه توجیه می کنند ؟اگر در فعالیت اجتماعی و اقتصادی با زداشته شده اند با می بینیم چنین نیست ، اگر از فعالیتهای علمی و فرهنگی باز داشته شده اند بازمامی بینیم مدارس نمونه تیزهوشان برای پرورش افراد جهت تقویت نبوغ ، هوش در مناطق تالش نشین ایجاد شده است همه اینها نشان ازتوجه به این امور بدان جهت که تالش مظلوم خوانده نشود ولی باز زمزمه تالش مظلوم به گوش می رسدو واینها شاید به دنبال ساختن تالشی مظلوم می باشند که این مسئله به یک روشنگری نیازمند است تا از خطراتی که این قوم راتهدید می کند رها گرداند.
اما تالش مظلوم است ازجهت خرده فرهنگی ،چطور ؟
درشریعت اسلام انواع ظلم نام برده شده که یکی ظلم انسان به خود است بله ما به خودمان ظلم کردیم بدین دلیل که خودمان را باور نداریم از بروز و بیان زبان مادری در محیط های غیر تالش نشین خجالت می کشیم واین بخشیش به خاطر کلاس بازی توخالی و پرستیژ پوچی است که اغلب بدان دچار هستیم و حاظریم با همدیگر حتی به زبان فارسی صحبت کنیم تا کلاسمان حفظ شود تازمانی که این تفکر برما غالب است تالش مظلوم خواهد ماند و خود را به زحمت نیندازیم و دنبال ظالم نگردیم.

سلام - خوش آمدید.
کاظم جان از اینکه مارا تنها نمی گذارید بسی خوشوقتم.
بازهم تورا من چشم در راهم.
لطفا مارا زیاد باد نکنید می ترکیم داداش!!!!!!

ماسال دیارسبز یکشنبه 5 مرداد 1393 ساعت 10:41 ق.ظ http://www.nabiyollahhaghighat.blogfa.com

درمظلومیت نوع اول، مظلوم آدم ضعیف ،ناتوان، زبون و دست و پابسته ای است که هر آدم زورگویی به راحتی می تواند مالش،هستی اش وحتی آبرویش را از او بگیرد وشخص مظلوم به خاطر زبونی هیچ دفاعی از خودش نکند و فقط نظاره گر باشد.ناگفته پیداست که این ننگ از دامن تمام آزادی خواهانی که حاضر نیستند به هر قیمتی زندگی کنند به دور است ،چه برسد به امام حسین (ع) که مظهر آزادگی است.
بسیار گفته اند که امام (ع)به خاطر تشنگی شهید شد.وعوام هم بر سر و سینه می زنند که امام ما آب نداشت و شهید شد.در صورتی که آب نداشتن امام (ع) فرع قضیه است.اگر این گونه به قضیه نگاه کنیم امام (ع) به هیچ وجه مظلوم نیست.

سلام عزیزه تالشه برا.
از حضور سبزتان تشکر نمایم. حضور دوستان فرهیخته ای همچون شما در پای وبلاگم به من دلداری میدهد.

از مباحثت با دانشمندانی چون شماها بنده هرگز سیر نخواهم شد.سخن گفتن در برابر بزرگانی همچون شما وپاسخ دادن به نظرات گرانمایه تان برایم خیلی سخت است.

فکر میکنم باید قدری با ترس واحتیاط اعلام نظر کرد.
...بهر حال نظر است ودگر هیچ. من هیچگونه پافشاری روی نظراتم ندارم.

به دلیل اینکه هرنظری حتما نظری بالاتر وپویا تر بالای سر خود دارد واین دال بر رشد روزافزون اندیشه ی بشر است ونه قبض بلکه رو به بسط است.

ولی بااین حال نظر بنده به آن دسته از اندیشمندانی نزدیک است که کار ونحوه شهادت امام حسین را متفاوت با همه ی شهدای مظلوم تاریخ میدانند.
مادرتاریخ شهدای مظلوم زیادی داریم. از قابیل اولین شهیدمظلوم تاریخ گرفته تا حمزه ی سیدالشهدا.

ولی کار حسین ع بس متفاوت با همه ای این تیپ شهداست.
آنان شهیدانی اند که شهادت به سراغشان آمده است.

در این نوع شهادت میتوان رگه هایی از مظلومیت را در سیمای آنان دید.
ولی در باب حسین ع فرقش این است که او به سراغ شهادت رفته است.بدون اینکه شهادت بر او تحمیل شده باشد.

چون از شروع حرکت از مدینه به مکه این هدف را اعلام نموده بود.او نمیخواست مظلومانه شهید شود.و دلیلش هم همان نیمه کاره گذاشتن حج بود.
او نمیخواست مظلومیتی نسیبش شود که شما در قسمت اول نظرتان به پرداخته اید.
ولی متأسفانه همانی شد که از مظلومیتش امروزه سفره مداح ها رنگین شده است و اشک از گونه عوام جاری!!

ماسال دیارسبز یکشنبه 5 مرداد 1393 ساعت 11:00 ق.ظ http://www.nabiyollahhaghighat.blogfa.com

اما مظلومیت نوع دوم آن است که عده ای زورگو ، انحصار طلب وباطل برای رسیدن به امیال شیطانی خویش بخواهند همه را ، به هر قیمتی که شده از سر راه خود بردارندوحق دیگران را سلب کنند. در این میان هستندآزادگانی که سد راه این زورگویان می شوند و از حق خود دفاع می کنند.اینان حاضر نیستند به هر قیمتی زندگی بکنند و با این که می داننددر راه آزاده زیستن باید از خود گذشتگی داشته باشند، باز از حق خودشان دفاع می کنند. مستکبرین که اکثر اوقات از نظر ابزاربر مستضعفین برتری دارند بر آنان می تازند و قصد به تاراج بردن هستی آزادگان را دارند.اما با مقاومت دلیرانه ای روبه رو می شوند.در این بین گاه شکست ظاهری برای این گروه هست و گاه برای آن گروه.اما بدون شک پیروزی واقعی از ان کسانی است که از حق خودشان دفاع می کنند.در این جا آنانی که می خواهند حق دیگران را سلب کنند ظالم و آنانی که از حق خودشان دفاع می کنند مظلومند.(ادامه دارد)

دوست خوبم سلام .
به سرای سوته دلان خوش آمدی.
خله لون پایگاه کوچکی برای نشر اندیشه های سبز متفکرانی همچون شماست . در این وادی از سانسور وحذف نظرات اندیشمندان خبری نیست. الحمدلله خداوند به ما دوگوش داده یک زبان! دو میشنویم ویک میگوییم که شنیدن برای آموختن است وگفتن برای شناساندن.
همواره منتظر نظرات شما هستم.
تورا من دست به دامنم، بگوی که به گفتنت سخت محتاجم برادر.

رسول امیدی سه‌شنبه 18 شهریور 1393 ساعت 09:14 ب.ظ http://lapvandan.blogfa.com/

سلام
آقای نعمتی عزیز
همواره با شما موافقم

سلام دوست عزیزم
نظر لطف شما همیشه شامل حال بنده بوده است. یایدار باشید.
ضمنا از بابت توضیحات و وقت گذاشتن جنابعالی درکامنت مورخه 19/شهریور که برای بنده فرستاده بودید نیز سپاسگزارم.

باسلام بسیار زیباست
سلام ما تورکها را به همه تالش زبانان برسانید امیدوارم زبان این قوم شریف پایدار و زنده باشد و ما در ارزوی احیای همه زبانها هستیم یاشاسین انادیلی(زبان مادری)

سلام بر اندیشه ی والای شما . انشاالله فرهنگ و زبان همه ی اقوام ایرانی پایدار باشند . پسر تالش زبانم همسرش تورک تبریزی است. البته آذری نه تورک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد