سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

پریسکه های رضا نعمتی کرفکوهی (4)

20 پریسکه رضا نعمتی کرفکوهی (4)

تحت نظر کارشناسی بانوی پریسکه ایران، آذر عاصمی


(( قسمت چهارم ))


********************



به عشق فردا

از دیروزم گذشتم

اما همچنان

در گیر امروزم



********************


دیگر سایه ام

با من قدم  نزد

از روزی که

غروب کردی



********************


برگهایت را به باد دادی

فدای شاخه هایت درخت

عشق است

به انتظار بهار نشستن ات



********************


شعر پاییز را

برمنبربادخواندی

غافل از آنکه

از تو گریزی نبود



********************


نیامدنت را چشم در راهم

وقتی تنهایی با من است



********************


به خوابم آمدی

به بیداری ام رفتی

ای کاش

درخوابم جا می ماندی



********************


سالهاست

در دریای نگاهت غرق شده ام

کاش موجی مرا می انداخت

به ساحل دل تو



********************


تا بی قرارش شدم


پرسید

اوضاع از چه قرار است؟



********************

دلم شور زد

وقتی طعم دریا را

از چشمانش چشیدم



********************


بودنم را باور مکن

من سالهاست

در تو

تمام شده ام



********************



دل به دلش که دادم

دو دل شد



********************


بعد از هبوط

سیب هم افتاد

عجب جاذبه ای داشت زمین

آدم؟



********************


آدم قبل از هبوط

چشمان حوا را

در نگاهش ذخیره کرده بود

تا در زمین گم نشود!



********************


معادله دو مجهولی یعنی

من چشمانم را بدوزم

وتو سوزن نگاهت را تیز کنی



********************


عشق کاشتم

نفرت درو کردم

در باغچه ای

که باغبانش تو بودی



********************


مژه ها فراموش کردند

آب جارو کردن چشمانم را

وقتی به تو خیره شدم



********************


تو را دور می زنند

اما من

دورت می گردم

آزادی



********************


بی حرمتی

به مینیاتور عالم است

اگر به رخت بکشم

ماه را



********************


تا مرا از چشمت انداختی

به زیر پایت افتادم



********************


انتظار کشیدنت

سخت بود

به دار کشیدم

خودم را



مجموعه پریسکه های رضا نعمتی کرفکوهی ( 3 )


20 پریسکه رضانعمتی کرفکوهی (3)

(تحت نظر کارشناسی بانوی شعر پریسکه ایران، آذر عاصمی )



(( قسمت سوم ))


********************


روی خاک خالی کرد

عقده های دل ما را

ابری که در باریدنش

مارا یاری نکرد


********************

با یک کویر تنهایی

به انتظارت نشسته ام

یعنی می شود روزی

باز برمن بروئی؟


********************

فیوز دلم پرید

تا مژه برهم زدی

قطع و وصل شد

برق نگاهت


*****************

دست به عصا شدم

از روزی که

راست راست بامن قدم نزد

سایه ام


****************

غنی شدم

وقتی

از رویم برداشتی

تحریم نگاهت را


******************

تا رسید بر سرم

خورشید نگاه تو

زیر پا گذاشتم

سایه ام را


*******************

خواستم با تو آغاز کنم

تو سوت پایان را زدی


*******************

از هیاهوی درونم

دیگر نیازی نیست

حواسم را پرت کنم

وقتی به خلوتگه دل تو می رسم


**********************

زمستان هم
نمک بر زخم جنگلی باشید
که از سالها پیش
خواب کویر شدن می دید


********************


سلمانی بلد نبود
درد سر را کوتاه کرد!


********************


آب از سرم نگذشت
وقتی
سربه سرش گذاشتم


********************


تا به پایت افتادم
دیدم
یکی به پایت نشسته


********************


سالهاست
درتو زندگی میکنم
مبادا
بی خانمانم کنی


********************


تا شدم کلاف سردرگم
سر نخ نگاهش را
را به من داد


********************


پادشاه قلبش که شدم
تاج سرم شد


********************


با آبدرمانی شفا یافتم
وقتی قند نگاهت
در دلم آب شد

******************

همچنان در دیروزت
پرسه می زنم
کاش به فردای تو برسم


**********************

آدرس خبرگزاری را دادم

به آنکه

جای احوالم پرسید

چه حبر؟!


********************

درد می کشم با ترازویی که

یک کف اش دل من است

کفه دیگرش دل سنگ تو


*********************

ماهی ها جمع شدند

گرد طعمه ی روزگار

وقتی پایم را داخل آب گذاشتم


*************************

مجموعه پریسکه های رضا نعمتی کرفکوهی ( 2 )

20 پریسکه از: رضا نعمتی کرفکوهی (2)

تحت نظر کارشناسی بانوی پریسکه ایران آذر عاصمی

****************************

از روزی که آفتابی شدی


فقط سایه ام


با من قدم می زند!

*********************

خیلی وقت است


دنبال خود می گردم


نمی خواهی نگاهی

به کنج دلت بیاندازی؟!


********************


اگر دریاهم باشی


ومن رودخانه


چاره ای جز


تحویل گرفتنم نداری
!


********************


از روزی که جلوی نگاهم سبز شدی

به نوروز گفتم

بهارت را بردارو برو!


********************


بهار از نگاه سبز تو


آغاز می شود


تمام روزهایم


نوروز می شود


********************


دربدر میشویم اگر


سبزه ی دلمان


بهم گره نخورد!

********************

اگر بوته ای نیافتم


دلم را می سوزانم


برای چهارشنبه ای که


با « سورش» آخرسال نشود!

********************


بجای سکه


باید فکر « سین» دیگری بود


وقتی کشکول حاجی فیروز خالیست!

********************


در کوچه باغهای نوروز


بنفشه بیدار مانده بود

زیر لکه برفی

که رو به به بهار خوابیده بود


********************


وقتی پامچال

به پابوس نوروز رفت


بهار دست نوازش کشید


بر سر راش سترگ!

********************


نسیم نوروزی شوق وزیدن گرفت


وقتی کاکل سبز بهار


نمایان شد


زیر روسری سفید زمستان

********************


اگر دیدی

پابرهنه راه می روم


بدان تاول زده است


پایم با کفش روزگار


*************************


نگاه قدیمانه تو


هنوز برایم تازگی دارد


درعصر خسته کننده


تکرارها


*************************


به نجات غریق نیازی نیست


اگر دیدی غرق میشوم


درگرداب نگاه تو


*************************


تو
قایقران ماهری باش


من
دلم دریاست


*************************


زندگی در عالمِ منِ ذهنی


همچون مردگی ست


درگورستان زندگی


*************************


هرتارموی گیسوانت


ریسمان دخیل من است


از کنج دلم


تا شفاخانه نگاهت


*************************


از آن روزی که


آوارعشقت برسرم خراب شد


دعا کردم


سربرتنم نباشد


*************************


هرچقدر


دلم تنگ باشد


تو یکی
در آن جا می شوی


*************************


چه رابطه خویشاندی عجیبیست


بین ته جیب ها و کف دست ها


در عالم بینوایی

پریسکه های رضا نعمتی کرفکوهی در قالب طرح (1)

پریسکه های رضا نعمتی کرفکوهی - قالب طرح (1)


********************



میرزا برخیر

که زورم به تنهایی

به تابوت جنگل نمی رسد



********************



تا راه اختلاس را

 یاد گرفت

با ابروانش

مرا بالا کشید



********************



به تک درخت غریب گفتم

باز اگر جنگل شوی

من گوشه اخم سایه ات را

به تمام لبخندخورشید نمی فروشم



********************



کفر است

آزادیخواهی

ازبند نگاه تو



********************



دیگر زلیخا دنبال یوسف نمی دود

در سرزمینی که

پیراهن ایمانش

از جلو پاره میشود



********************



پرکشید دلم

از قفس سینه

وقتی حواسش را

به سویم پرت کرد



********************



روسیاهی را

 دوست دارم

اما

برای موهای سپیدم



********************



هم کوپه تو شدم

وقتی دیدم

قطار زندگی باتو

ایستگاه پیاده شدن ندارد



********************



برای جنگل

 قامت خمیده ام

در کویر میگردم

به دنبال عصایی



********************



شیارهای چروک صورتم

سند جانبازی من است

در شبیخون روزگار



********************



دیگر

رغبتی برای مجنون شدن نیست

لیلی

مجال کاسه شکستن ندارد



********************



به امید شانه به شانه

راه رفتن با تو

سالها

پا به پایت دویدم



********************



انتقام بهار را

از خزان عمرم

خواهد گرفت

نگاه سبز تو



********************



هرچه

روی تو حساب کرده بودم

به هم ریخت

وقتی که رویت را برگرداندی



********************



دست به یقه ی آسمان شده بود

برای باریدن

دریایی که

بخاری از او بلند نمی شد



********************



خروار ها

خودم را در تو درو کردم

پس از آنکه

قطره ها بر من باریدی



********************



رغبتی برای پیراهن درآوردن ندارد

ریز علی زمان

در روزگار خاموشی مشعل ها



********************



افتادن

پاداش خوش رقصی برگ

درمقابل باد بود



********************



وقتی نقشه ها

میل بر آب شدن نداشتند

موج دریا به ساحل کوبید

نقش ماه را



********************



همه جای دنیا هستم

وقتی هرجایی


خودم را جا می گذارم


شعر پریسکه شعر امروز (3)

شعر پریسکه، شعر امروز (3)

http://s6.picofile.com/file/8192740242/93496833349403233591.jpg
جمعی از شعرای انجمن پریسکه سرایان ایران، تهران - بهار 1394
(از راست نفر سوم سید عبدالله جنت-نفرچهارم رضا نعمتی کرفکوهی- نفرپنجم علیرضا خسروی-نفرششم استاد علیرضا بهرهی رییس انجمن پریسکه سرایان ایران -نفرهفتم خانم زهرا نادری- نفرهشتم خانم هانیه حسن زاده فومنی مدیر انجمن پریسکه سرایان گیلان. باجمعی دیگر از شعرای بزرگ پریسکه سرا).

پریسکه واژه ای کهن و ایرانی ازفارسی میانه و به معنای جرقه کوچک  آتش میباشد

بنیان شعر پریسکه توسط شاعر نو پرداز معاصر استاد علیرضا بهرهی صورت پذیرفت که در کمترین زمان، مقبول شعرا وادبای کشور واقع گردید.

درحال حاضر بیش ازچندهزارنفر در داخل وخارج ازکشور به سرایش پریسکه به زبانها ولهجه های مختلف مشغول بوده و بیش از ده انجمن ومحفل متمرکز پریسکه درسطح کشور ایجادشده است .

تعریف شعر پریسکه :

پریسکه گونه ی جدید شعر ایرانی است که براساس فرهنگ ایرانی اسلامی وبارویکرد مقابله باورود عرفانهای نوظهور وعرفانهای شرقی ایجادگردیده است.

پریسکه متشکل از 2 یا 3 یا 4 فصل (مصراع) بوده و شاعر می تواند درصورتی که تمامی ویژگیهای شعر پریسکه را رعایت نماید دریک فصل هم شعربگوید.

پریسکه می تواند سپید و نیمایی یا موزون ومقفی باشد به شرط آن که تساوی عروضی درفصل ها اعمال نشود.


تعدادی از پریسکه های رضا نعمتی کرفکوهی.

********************

برای جنگل قامت خمیده ام
در کویر میگردم
به دنبال عصایی

********************

روی خاک خالی کرد
عقده های دلش راه
ابری که در باریدنش
مارا یاری نکرد


********************


دست به یقه ی آسمان شده بود
برای باریدن
دریایی که
بخاری از او بلند نمی شد


*********************


بایک کویر تنهایی
به انتظارت نشسته ام
یعنی میشود روزی
باز برمن بروئی

********************


پرکشید دلم
از قفس سینه
وقتی حواسش را
به سویم پرت کرد


********************


فیوز دلم پرید
تا مژه برهم زدی
قطع و وصل شد
برق نگاهت


********************


در انتهای خال لبش
آیتی را دیدم
که همچنان می چرخید
بر گرد پیاله

********************

دیگر زلیخا دنبال یوسف نمی دود
در سرزمینی که
پیراهن ایمانش
از جلو پاره میشود

********************

دست به عصا شدم
از روزی که
راست راست با من قدم نزد
سایه ام

********************

غنی شدم
وقتی
از رویم برداشتی
تحریم نگاهت را

********************

تا رسید بر سرم
خورشید نگاه تو
زیر پا گذاشتم
سایه ام را

********************

تا
خواستم با تو آغاز کنم
تو
پایانم را تمرین کردی

********************

روسیاهی را
 دوست دارم
اما
برای موهای سپیدم


********************

هم کوپه تو شدم
وقتی دیدم
قطار زندگی باتو
ایستگاه پیاده شدن ندارد


********************


برایت روبه پایانم
به امید روزی
که مراآغاز کنی


********************


از هیاهوی درونم
دیگر نیازی نیست
بیمه کنم خیالم را
وقتی به خلوتگه دل تو میرسم


********************


زمستان هم
نمک بر زخم جنگلی باشید
که از سالها پیش
خواب کویر شدن می دید


********************


کفر است
آزادیخواهی
ازبند نگاه تو


********************


سلمانی بلد نبود
درد سر را کوتاه کرد!


********************

آب از سرم نگذشت
وقتی
سربه سرش گذاشتم


********************


تا به پایت افتادم
دیدم
یکی به پایت نشسته


********************


از بی خانمانی
سالهاست
درتو زندگی میکنم


********************


دید تا شدم
کلاف سرگم
گفت:
به من هم سر بزن


********************


دنبال ملکه میگشت
وقتی
تاج سرش شدی


********************

میرزا برخیر
که زورم به تنهایی
به تابوت جنگل نمی رسد


********************


با آبدرمانی شفا یافتم
وقتی آب شد در دلم
قند نگاهت


********************


تا راه اختلاس  یاد گرفت
با
ابروانش
 مرا بالا کشید

شعر پریسکه ، شعر امروز (1)

شعر پریسکه،شعر امروز  (1)

http://s3.picofile.com/file/8194069484/perickeh_1.JPG

انجمن ادبی پریسکه سرایان ایران - تهران بهار 1394

پریسکه واژه ای کهن و ایرانی ازفارسی میانه و به معنای جرقه کوچک  آتش میباشد

بنیان شعر پریسکه توسط شاعر نو پرداز معاصر استاد علیرضا بهرهی صورت پذیرفت که در کمترین زمان، مقبول شعرا وادبای کشور واقع گردید.

درحال حاضر بیش ازچندهزارنفر در داخل وخارج ازکشور به سرایش پریسکه به زبانها ولهجه های مختلف مشغول بوده و بیش از ده انجمن ومحفل متمرکز پریسکه درسطح کشور ایجادشده است .

تعریف شعر پریسکه :

پریسکه گونه ی جدید شعر ایرانی است که براساس فرهنگ ایرانی اسلامی وبارویکرد مقابله باورود عرفانهای نوظهور وعرفانهای شرقی ایجادگردیده است.

پریسکه متشکل از 2 یا 3 یا 4 فصل (مصراع) بوده و شاعر می تواند درصورتی که تمامی ویژگیهای شعر پریسکه را رعایت نماید دریک فصل هم شعربگوید.

پریسکه می تواند سپید و نیمایی یا موزون ومقفی باشد به شرط آن که تساوی عروضی درفصل ها اعمال نشود.

 

سراینده : رضا نعمتی کرفکوهی

-------------------------------------

شیارهای چروک صورتم

سند جانبازی من است

در شبیخون روزگار


*************************

اگر دیدی پابرهنه راه می روم

بدان تاول می زند پایم

با کفش روزگار


*************************

نگاه قدیمانه تو

هنوز برایم تازگی دارد

درعصر خسته کننده

تکرارها


*************************

به نجات غریق نیازی نیست

اگر دیدی غرق میشوم

درگرداب نگاه تو


*************************

لمیده ام در سایه سار مژگان تو

ازبیم سوز آفتاب نگاهت

نکند باز مژه برهم بزنی


http://s6.picofile.com/file/8193967018/5qkb_210520152161.jpg

جمعی از شعرای انجمن ادبی بریسکه سرایان ایران

نفراول از راست،استاد علیرضا بهرهی بنیانگذار شعر پریسکه،نفر دوم خانم زهرا نادری و نفر سوم خانم هانیه حسن زاده فومنی.وتنی چند از شعرای پریسکه سرا ی دیگر. تهران بهار 1394

ازجنوب دلم

تا شمال گیسوانت

راهی نیست

جز چند بوسه اشتیاق


*************************

تو

قایقران ماهری باش

من

دلم دریاست


*************************

زندگی در عالمِ منِ ذهنی

همچون مردگی ست

درگورستان زندگی


*************************

هرتارموی گیسوانت

ریسمان دخیل من است

از کنج دلم

تا شفاخانه نگاهت


*************************

ازآن روزی که

آوارعشقت برسرم خراب شد

دعا کردم

سربرتنم نباشد


*************************

به امید شانه به شانه

 راه رفتن باتو

سالها

پابه پای تو دویدم


*************************

چشمانت آئینه ی تمام نماست

دلهره ای نیست

درهنگام رانندگی

به آن خیره شدن


http://s6.picofile.com/file/8194071534/ucm0meyski4s7gkqg7t.jpg

از راست:علیرضا خسروی شاعر پریسکه سرای شیراز- هانیه حسن زاده فومنی مدیر انجمن پریسکه سرایان گیلان- رضا نعمتی کرفکوهی

انتقام بهار را

از خزان عمرم

خواهد گرفت

نگاه سبز تو


*************************

هرچقدر

 دلم تنگ باشه

برای تو یکی

جامیشه


*************************

چه رابطه خویشاندی عجیبیست

بین ته جیب ها و کف دست ها

در عالم بینوایی


*************************

هرچه

روی تو حساب کرده بودم

به هم ریخت

وقتی که رویت را برگرداندی


*************************

خروار خروار

خودم را در تو درو کردم

پس از آنکه

قطره قطره بر من باریدی


*************************

به تنها درخت غریب گفتم

باز اگر جنگل شوی

من گوشه اخم سایه ات را

به تمام لبخند خورشید نخواهم فروخت


*************************

کرج- زمستان 1393- نعمتی کرفکوهی

شعر پریسکه ، شعر امروز ( 2 )

شعر پریسکه، شعر امروز  (2)

http://s6.picofile.com/file/8192740242/93496833349403233591.jpg
جمعی از شعرای انجمن پریسکه سرایان ایران، تهران - بهار 1394
از راست نفر سوم سید عبدالله جنت-نفرچهارم رضا نعمتی کرفکوهی- نفرپنجم علیرضا خسروی-نفرششم استاد علیرضا بهرهی رییس انجمن پریسکه سرایان ایران -نفرهفتم خانم زهرا نادری- نفرهشتم خانم هانیه حسن زاده فومنی مدیر انجمن پریسکه سرایان گیلان. باجمعی دیگر از شعرای بزرگ پریسکه سرا.

سراینده : رضا نعمتی کرفکوهی.

********************
از روزی که آفتابی شدی

فقط سایه ام
با من قدم می زند!

********************
از اسب هم نمی افتادی

باز کپی ات
برابر اصل نمی شد!

********************
دیگر مجال مجنون شدن نیست
لیلی رغبتی برای کاسه شکستن ندارد!

*********************
خیلی وقت است
دنبال خود می گردم
نمی خواهی نگاهی به کنج دلت بیاندازی؟!

********************
اگر دریاهم باشی

ومن رودخانه
چاره ای جز تحویل گرفتنم نداری!

********************
از روزی که جلوی نگاهم سبز شدی
به نوروز گفتم
بهارت را بردارو برو!

********************
به خود گفتم تماشا مبارک
!
لحظه ای که
بهار را در نگاهت دیدم

********************
دربدر میشویم اگر

سبزه ی دلمان
بهم گره نخورد!

********************
اگر بوته ای نیافتم
دلم را می سوزانم
برای چهارشنبه ای که
با « سورش» آخرسال نشود!

********************
بجای سکه
باید فکر « سین» دیگری بود
برای سفره ی هفت سین
وقتی کشکول حاجی فیروز خالیست!

********************
درسیروسفرهای نوروزی
نوروز را دیدم که میگفت:
چرا کسی به من سفر نمیکند؟!

********************
در کوچه باغهای نوروز
بنفشه بیدار مانده بود
زیر لکه برفی که
رو به بهار خوابیده بود

********************
وقتی پامچال به پابوس نوروز رفت
بهار دست نوازش کشید
بر سر راش سترگ!

********************
نسیم نوروزی شوق وزیدن گرفت
وقتی کاکل سبز بهار
نمایان شد
زیر روسری سفید زمستان

********************

تالشی :

از تالشیمَه
حاجی فیروزی نِشناسم
دا مَمَسم کوکوسَسی
باورم نی باهارَه!
برگردان به فارسی:

من تالش ام

حاجی فیروز را نمیشناسم
تا نشنوم نوای فاخته را
باورم نمیشود بهار آمده

********************
بهار سال 1394 - کرج - رضا نعمتی کرفکوهی