(( قسمت چهارم ))
********************
به عشق فردا
از دیروزم گذشتم
اما همچنان
در گیر امروزم
********************
دیگر سایه ام
با من قدم نزد
از روزی که
غروب کردی
********************
برگهایت را به باد دادی
فدای شاخه هایت درخت
عشق است
به انتظار بهار نشستن ات
********************
شعر پاییز را
برمنبربادخواندی
غافل از آنکه
از تو گریزی نبود
********************
نیامدنت را چشم در راهم
وقتی تنهایی با من است
********************
به خوابم آمدی
به بیداری ام رفتی
ای کاش
درخوابم جا می ماندی
********************
سالهاست
در دریای نگاهت غرق شده ام
کاش موجی مرا می انداخت
به ساحل دل تو
********************
تا بی قرارش شدم
پرسید
اوضاع از چه قرار است؟
********************
دلم شور زد
وقتی طعم دریا را
از چشمانش چشیدم
********************
بودنم را باور مکن
من سالهاست
در تو
تمام شده ام
********************
دل به دلش که دادم
دو دل شد
********************
بعد از هبوط
سیب هم افتاد
عجب جاذبه ای داشت زمین
آدم؟
********************
آدم قبل از هبوط
چشمان حوا را
در نگاهش ذخیره کرده بود
تا در زمین گم نشود!
********************
معادله دو مجهولی یعنی
من چشمانم را بدوزم
وتو سوزن نگاهت را تیز کنی
********************
عشق کاشتم
نفرت درو کردم
در باغچه ای
که باغبانش تو بودی
********************
مژه ها فراموش کردند
آب جارو کردن چشمانم را
وقتی به تو خیره شدم
********************
تو را دور می زنند
اما من
دورت می گردم
آزادی
********************
بی حرمتی
به مینیاتور عالم است
اگر به رخت بکشم
ماه را
********************
تا مرا از چشمت انداختی
به زیر پایت افتادم
********************
انتظار کشیدنت
سخت بود
به دار کشیدم
خودم را
20 پریسکه رضانعمتی کرفکوهی (3)
(تحت نظر کارشناسی بانوی شعر پریسکه ایران، آذر عاصمی )
(( قسمت سوم ))
********************
روی خاک خالی کرد
عقده های دل ما را
ابری که در باریدنش
مارا یاری نکرد
********************
با یک کویر تنهایی
به انتظارت نشسته ام
یعنی می شود روزی
باز برمن بروئی؟
********************
فیوز دلم پرید
تا مژه برهم زدی
قطع و وصل شد
برق نگاهت
*****************
دست به عصا شدم
از روزی که
راست راست بامن قدم نزد
سایه ام
****************
غنی شدم
وقتی
از رویم برداشتی
تحریم نگاهت را
******************
تا رسید بر سرم
خورشید نگاه تو
زیر پا گذاشتم
سایه ام را
*******************
خواستم با تو آغاز کنم
تو سوت پایان را زدی
*******************
از هیاهوی درونم
دیگر نیازی نیست
حواسم را پرت کنم
وقتی به خلوتگه دل تو می رسم
**********************
نمی خواهی نگاهی
به کنج دلت بیاندازی؟!
نوروز می شود
********************
بجای سکه
در کوچه باغهای نوروز
وقتی پامچال
به پابوس نوروز رفت
بهار دست نوازش کشید
نسیم نوروزی شوق وزیدن گرفت
وقتی کاکل سبز بهار
اگر دیدی
پابرهنه راه می روم
بدان تاول زده است
پایم با کفش روزگار
*************************
نگاه قدیمانه تو
هنوز برایم تازگی دارد
درعصر خسته کننده
تکرارها
*************************
به نجات غریق نیازی نیست
اگر دیدی غرق میشوم
درگرداب نگاه تو
*************************
تو قایقران ماهری باش
من دلم دریاست
*************************
زندگی در عالمِ منِ ذهنی
همچون مردگی ست
درگورستان زندگی
*************************
هرتارموی گیسوانت
ریسمان دخیل من است
از کنج دلم
تا شفاخانه نگاهت
*************************
از آن روزی که
آوارعشقت برسرم خراب شد
دعا کردم
سربرتنم نباشد
*************************
هرچقدر
دلم تنگ باشد
تو یکی در آن جا می شوی
*************************
چه رابطه خویشاندی عجیبیست
بین ته جیب ها و کف دست ها
در عالم بینوایی
پریسکه واژه ای کهن و ایرانی ازفارسی میانه و به معنای جرقه کوچک آتش میباشد
بنیان شعر پریسکه توسط شاعر نو پرداز معاصر استاد علیرضا بهرهی صورت پذیرفت که در کمترین زمان، مقبول شعرا وادبای کشور واقع گردید.
درحال حاضر بیش ازچندهزارنفر در داخل وخارج ازکشور به سرایش پریسکه به زبانها ولهجه های مختلف مشغول بوده و بیش از ده انجمن ومحفل متمرکز پریسکه درسطح کشور ایجادشده است .
تعریف شعر پریسکه :
پریسکه گونه ی جدید شعر ایرانی است که براساس فرهنگ ایرانی اسلامی وبارویکرد مقابله باورود عرفانهای نوظهور وعرفانهای شرقی ایجادگردیده است.
پریسکه متشکل از 2 یا 3 یا 4 فصل (مصراع) بوده و شاعر می تواند درصورتی که تمامی ویژگیهای شعر پریسکه را رعایت نماید دریک فصل هم شعربگوید.
پریسکه می تواند سپید و نیمایی یا موزون ومقفی باشد به شرط آن که تساوی عروضی درفصل ها اعمال نشود.
شعر پریسکه،شعر امروز (1)
انجمن ادبی پریسکه سرایان ایران - تهران بهار 1394
پریسکه واژه ای کهن و ایرانی ازفارسی میانه و به معنای جرقه کوچک آتش میباشد
بنیان شعر پریسکه توسط شاعر نو پرداز معاصر استاد علیرضا بهرهی صورت پذیرفت که در کمترین زمان، مقبول شعرا وادبای کشور واقع گردید.
درحال حاضر بیش ازچندهزارنفر در داخل وخارج ازکشور به سرایش پریسکه به زبانها ولهجه های مختلف مشغول بوده و بیش از ده انجمن ومحفل متمرکز پریسکه درسطح کشور ایجادشده است .
تعریف شعر پریسکه :
پریسکه گونه ی جدید شعر ایرانی است که براساس فرهنگ ایرانی اسلامی وبارویکرد مقابله باورود عرفانهای نوظهور وعرفانهای شرقی ایجادگردیده است.
پریسکه متشکل از 2 یا 3 یا 4 فصل (مصراع) بوده و شاعر می تواند درصورتی که تمامی ویژگیهای شعر پریسکه را رعایت نماید دریک فصل هم شعربگوید.
پریسکه می تواند سپید و نیمایی یا موزون ومقفی باشد به شرط آن که تساوی عروضی درفصل ها اعمال نشود.
سراینده : رضا نعمتی کرفکوهی
-------------------------------------
شیارهای چروک صورتم
سند جانبازی من است
در شبیخون روزگار
*************************
اگر دیدی پابرهنه راه می روم
بدان تاول می زند پایم
با کفش روزگار
*************************
نگاه قدیمانه تو
هنوز برایم تازگی دارد
درعصر خسته کننده
تکرارها
*************************
به نجات غریق نیازی نیست
اگر دیدی غرق میشوم
درگرداب نگاه تو
*************************
لمیده ام در سایه سار مژگان تو
ازبیم سوز آفتاب نگاهت
نکند باز مژه برهم بزنی
جمعی از شعرای انجمن ادبی بریسکه سرایان ایران
نفراول از راست،استاد علیرضا بهرهی بنیانگذار شعر پریسکه،نفر دوم خانم زهرا نادری و نفر سوم خانم هانیه حسن زاده فومنی.وتنی چند از شعرای پریسکه سرا ی دیگر. تهران بهار 1394
ازجنوب دلم
تا شمال گیسوانت
راهی نیست
جز چند بوسه اشتیاق
*************************
تو
قایقران ماهری باش
من
دلم دریاست
*************************
زندگی در عالمِ منِ ذهنی
همچون مردگی ست
درگورستان زندگی
*************************
هرتارموی گیسوانت
ریسمان دخیل من است
از کنج دلم
تا شفاخانه نگاهت
*************************
ازآن روزی که
آوارعشقت برسرم خراب شد
دعا کردم
سربرتنم نباشد
*************************
به امید شانه به شانه
راه رفتن باتو
سالها
پابه پای تو دویدم
*************************
چشمانت آئینه ی تمام نماست
دلهره ای نیست
درهنگام رانندگی
به آن خیره شدن
از راست:علیرضا خسروی شاعر پریسکه سرای شیراز- هانیه حسن زاده فومنی مدیر انجمن پریسکه سرایان گیلان- رضا نعمتی کرفکوهی
انتقام بهار را
از خزان عمرم
خواهد گرفت
نگاه سبز تو
*************************
هرچقدر
دلم تنگ باشه
برای تو یکی
جامیشه
*************************
چه رابطه خویشاندی عجیبیست
بین ته جیب ها و کف دست ها
در عالم بینوایی
*************************
هرچه
روی تو حساب کرده بودم
به هم ریخت
وقتی که رویت را برگرداندی
*************************
خروار خروار
خودم را در تو درو کردم
پس از آنکه
قطره قطره بر من باریدی
*************************
به تنها درخت غریب گفتم
باز اگر جنگل شوی
من گوشه اخم سایه ات را
به تمام لبخند خورشید نخواهم فروخت
*************************
کرج- زمستان 1393- نعمتی کرفکوهی