سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

بزرگمردی از جنس مردم

...و او که تجسم بارز " واعتصمو بحبل الله جمیعا " بود

http://s4.picofile.com/file/8182149000/images.jpg
 19شهریور سالگرد درگذشت آیت الله طالقانی
طالقانی به هرجای که گام گذاشت جوانه ی آرمان در بستر بوته های ثبات، آرامش و هم زیستی روییدند اما عشق به آزادی این معشوق روحانی خود را نیز از پای درآورد و در همان روزهای آغازین انقلاب، آخرین سیگار خود را نیز درگلدان پویش و خروش خاک کرد...

روح الله قاسم زاده

تهیه و تدوین : رضا نعمتی کرفکوهی
ابوذر کسی بود که پیامبر رحمت در وصفش می‌گوید: همواره راست گفت. شریعتی در ستایشش او را آزاده‌ترین فرد اسلام درآن دوران می داند که تشنگی و تفت ایمان سوز صحرای ربذه را به جان خرید، اما تن به قبای زرپوش و خوش قواره ی زر، زور و تزویر نداد. طبیعتا آدمیان نایابی چون او که همواره آبروی آزادگی را دربرگهای تاریخ خر
یده اند را تنها کیمیاشناسان خواهند یافت و هنرهرکس نیست یافتن و همراهی راهشان. چشمی آزاده می طلبد به دوراز هرگونه مرزبندی و زیر چتر "ایسم " ها قرارگرفتن..

http://s6.picofile.com/file/8211472800/%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C.jpg
در کوران مبارزات سیاسی- فکری ایران در قرن معاصر که افت و خیزها و صورتکهای بی شمار و بعضا متضادی به خود دیده است، نایابند آنانکه اغلب جریانهای متمایل به شرق، غرب و اسلام اورا به صدیق بودن بشناسند و به دیده ی احترام نگریسته شود. شما با پژوهشی بسیارآسان و کم زمان هم می توانید به این پی ببرید که الِمانهای انسانی جریانهای مختلف درقرن معاصر همواره مورد غضب جریانات رقیب بوده اند. اما اگر کمی درنگ و حوصله به خرج دهید و به اشتراکات انسانی این جریانها نگاهی درافکنید پی به شخصیتی خواهیدبرد که ویژگی مورد اشاره ی مبحث مارا درعالم سیاست و اندیشه دارد و او کسی نیست جز: آسیدمحمود طالقانی... از ملیون و توده ای هایی که بعضا هیچ گونه التزامی به دین و تشریع نداشته اند گرفته تا اسلام گرایان رادیکال – که جهت به پاداری شریعت دست به اسلحه برده اند – به طالقانی لقب پدرانقلاب داده اند.
http://s6.picofile.com/file/8211638750/n00090349_s.jpg
شاید بتوان سبب پدید آمدن و اکتساب صفت مورد بحث ما توسط طالقانی را درآن سخن اسرارآمیز ایشان خلاصه کرد: " آنکه به انسان وعده ی آزادی می دهد، دلسوز بشراست ". آری، آزادی. واژه ای که بسیاری را اندر غم رسش به خودسوزاند و سینه ی بسیاری ازمعشوقان حجله ندیده ی خود را در خون تپاند. همان کلیدواژه ای که بابت تحققش بندبند وجود وارطان از هم گسست، موسی صدر ناپدید شد، مصدق کتک خورد و امام پانزده سال تبعید شد.
البته تنها این ویژگی سبب محبوبیت سیدمظلوم انقلاب نیست. عکس العملها، افکار و اظهارنظرهای او در رابطه با آزادی حجاب زنان، عدم برداشت سوء از دین به نفع سیاست، لزوم شفاف سازی مواشع در قبال مردم، ننشستن برکرسی خبرگان و زمین را اختیار کردن، عدم سهم خواهی ازحرکت مردمی ایران، دفاع ازحقوق اقلیتهای فکری، مذهبی و سیاسی و... نیز ازنقاط روشن پرونده ی راه این پیرمرد دوست داشتنی است.
http://s3.picofile.com/file/8211474426/%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86.jpg

این صفات و برچسبها آنچنان جایگاه و استوانه ی پایداری از او ساخت که تالحظه ی مرگ او هیچ کس از مسافرانِ قطار انقلاب مردمیِ ایران، ایستگاهی را برای پیاده شدن انتخاب نکرد. چه آنکه سیدمحمود همگان را ازتفرقه برحذرمی داشت و تجسم بارز " واعتصمو بحبل ا... جمیعا " بود. برای احیا و برپایی این شعارتالحظه ی مرگ غریبانه ی خویش کوشید و باتوم تهمت، تخریب و تکفیر را ازدستان اهالی اش گرفت (شریعتی و نواب صفوی را به خانه راه داد، آرامگاه مصدق را گل نهاد و بازرگان خسته از افراط و تهدید را پشتیبانی کرد) و بازوی پولادین اعتدال و آرامش در روزهای سخت و مردافکنِ آغازین انقلاب بود.
طالقانی به هرجای که گام گذاشت جوانه ی آرمان در بستر بوته های ثبات، آرامش و هم زیستی روییدند اما عشق به آزادی این معشوق روحانی خود را نیز از پای درآورد و در همان روزهای آغازین انقلاب، آخرین سیگار خود را نیز درگلدان پویش و خروش خاک کرد...
http://s6.picofile.com/file/8211474784/%D8%AA%D9%87_%D8%B3%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D8%B1.jpg
بر‌می‌گردیم به نقطه ی آغازین متن؛ اونیز مفتخر به لقب "ابوذر زمان" شد و آنچنان که ناصرخسرو دره ی یمگان را برگزید و ابوذر صحرای ربذه را، اونیز حیات خلوت خودرا در آغوش گرفت. الحق که راستگویی ابوذروار در دهانش می‌جوشید و گل می‌گرفت و در احیای راه راستی و راستگویی با هیچ کس تعارف نداشت و حقیقت را هیچ‌گاه قربانی مصلحت نمی‌کرد. به راستی اگر طالقانی امروز در میانمان حضور می داشت، کدام طرف می‌ایستاد؟ در چه باب‌هایی سخن می گفت؟ با که ترش می شد و با که لبخند می‌زد؟ و سیگارش در جاسیگاری کدام محفل خاموش می‌شد؟ بدنیست بیندیشیم...
روحش شاد

فریاد استعمار در نگاه شریعتی به زن

فریاد استعمار در نگاه شریعتی به زن


http://s6.picofile.com/file/8194513676/1390_4_18_9_54_12.jpg

وه که چه زمینه آماده ای برای استعمار که فریاد بکشد :

- آزاد شو .

- از چی ؟

- دیگر « از چی » ندارد ؛ داری خفه می شوی ، هیچ چیز نداری ، محرومی ، آزاد شو ! از همه چیز آزاد شو !

آنکه در زیر سنگین ترین بارها خفته است و دارد خفه می شود ، فقط به نفس آزاد شدن و برخواستن از زیر آوار خفقان و فشار می اندیشد ، نه به چگونه آزاد شدن ، چگونه برخواستن !

زن آزاد می شود اما نه با کتاب و دانش و ایجاد فرهنگ و روشن بینی و بالا رفتن سطح شعور و سطح احساس و سطح جهان بینی ، بلکه با قیچی !

قیچی شدن چادر !

زن یک باره روشنفکر می شود !

«زن ، حیوانی که خرید می کند » ! تعریف جامع و مانعی که ارسطو از انسان می کند - «انسان ، حیوان ناطق » است - در زن ، تبدیل می شود به « انسان ، حیوانی که خرید می کند ».

یکی از همین مجلات مخصوص زن شرقی ، نوشته بود که در تهران از سال ۱۳۳۵ تا ۴۵ ، مصرف لوازم آرایش ۵۰۰ برابر شده است و موسسات زیبایی ۵۰۰ برابر.

۵۰۰ برابر رقم بسیار سنگینی است معجزه است ! ، در طول تاریخ بشر سابقه ندارد.

البته در سال ۴۵ ، اگر همین نسبت تصاعدی را تا امسال حساب کنیم.... من که عقلم قد نمی دهد.

در جامعه ، هر مصرفی ، مصرف هایی را تداعی می کند ، مثلا همین که قبایم عوض شد و کت و شلوار جایش را گرفت ، گیوه ام نیز فرق می کند و کفش می شودو......

برای عوض کردن مصرف باید عقیده ، تیپ ، سلیقه و سنت تاریخ و جامعه را نابود کرد ؛ این است که سرمایه داری برای دستمالی ، قیصریه را آتش می زند.

اکنون که باید تغییر پیدا کند و متفکرین و آگاهان جامعه ، ناشی و بی خبرند پس چه بهتر که من - سرمایه دار - دست به کار شوم و قالب هایم را آماده کنم تا همین که زن از قالب های سنتی اش در آمد ، قالب های خود بر سرش زنم و به شکلیش در آورم که می خواهم ،

و آنگاه او را - به جای خودم - مامور در هم ریختن جامعه خودش کنم. به اصطلاح مشهور فرانکو :« ستون پنجم » نیروی خارجی ، در داخل !

« دکتر علی شریعتی »

(زن ، ص ۱۰۹ و ۱۱۰ )

خله لون: خدا رحمتت کنه دکتر، الان که دیگه عقل هیچکی قد نمیده....نیستی ببینی در حال حاضر لوازم آرایشی ها از تعداد نانوایی ها و کتابفروشی های هرشهری بیشتر و زنان بزک کرده خیابانگرد،دانش و سوادشان از گذشته هم کمتره.

وارد کردن چادر مشکی با وارد کردن لوازم آرایشی،فرقش در چیست که درهر دو صورت ارز بی زبان مملکت اسلامی خارج میگردد؟ وکشوهای غیر اسلامی که برای زنان کشورهای اسلامی چادر تولید میکنند روز بروز فربه تر میگردند!!