سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

غربت جشن نوروز در سرزمین نوروز!

غربت جشن نوروز در سرزمین نوروز!

http://s6.picofile.com/file/8243361284/n00103503_b.jpg


جشن نوروز،جشن خیابانی یا خانگی؟!

 حکایت غریبی است ! دیگر در رسانه‌های رسمی  کشور، و حتی «تقویم» و «سالنامه‌ها» خبری از روز «جشن مهرگان» نیست. آنها از «جشن سده» هم  اطلاع‌رسانی نمی‌کنند، سخنی نمی‌گویند و خبری مخابره نمی‌کنند و بنگاه‌های خبری رسمی کشور حتی نامی از «جشن سپندارگان» نمی‌آورند! چون احتمالا مراسمی برای «دوستی، دوست داشتن و عشق ورزیدن» است! «جشن سیزده بدر» هم که در گفتمان رسمی به «روز طبیعت!» تغییر نام داده شده است! «شب یلدا» و...


«جشن چهارشنبه‌سوری» هم برایشان عیب و عار دارد به همان اسم سنتی اش ذکر شود و از آن تحت عنوان «چهارشنبه آخر سال» یاد می‌کنند و به تازگی‌ها «چهارشنبه سوزی»! بهانه خوبی هم برای مذمت و این جشن پیدا شده‌ است که همانا ترقه‌بازی (که اصولا ارتباطی با این جشن ملی ندارد) توسط برخی از نوجوانان و جوانان (که همان هم دلیل خاص خود ناشی از نبود کمترین بروز شادی و امکان تخلیه انرژی در طول سال است). جوانانی که اصولا بسیاری از آنان به دلیل بایکوت جشن‌های ملی ایرانیان در صدا و سیما و رسانه‌های رسمی کشور، اصل و نحوه برگزاری آن مراسم را هم نمی‌دانند.

از اسفند هر سال، آنچه به چشم می خورد تبلیغات رسانه ای و تهدیدات مقامات پلیسی و شهری برای مقابله با یک جشن ملی است و بس بدون اینکه به مردم و جوانان اصل این مراسم و جشن‌های ملی یادآوری شود و آنان را دادن آدرس های اشتباهی و بحث ترقه و انفجار (که لزوم برخورد با آن طبیعی و منطقی است اما ربطی به اصل یک مراسم ندارد) از حضور در هر جشنی و مراسمی که ظاهرا قرار است یکی از خروجی های آن شادی باشد بر حذر می‌کنند!

این روزها برنامه‌های صدا و سیما و اغلب خبرگزاری‌ها و سایت‌های وابسته به نهادها، همه و همه خلاصه شده در مذمت همین یک جشن باقیمانده ملی ایرانیان و هجو آن از طریق مذمت ترقه‌بازی! سیما در این باره سریال و مستند تهیه می کند و گزارش‌ یک خبرگزاری رسمی اینگونه برای ترساندن مردم از یک جشن ملی، با عنوان «چهارشنبه‌ که می‌سوزد و می‌سوزاند...! » این‌‌گونه پایان یافته است: «نظارت جدی دستگاه‌های مسئول در خصوص چهارشنبه آخر سال(!!) برای اینکه شاهد اتفاقات تلخی مانند فوت افراد، سوختگی، نابینایی، نقص عضو و ... نباشیم، بسیار با اهمیت است،...به امید اینکه سلامتی و آرامش روان خود و خانواده‌هایمان را قربانی شادی کاذب و لذتی آنی نکنیم...»

می‌ماند «جشن نوروز» که آن هم در گفتمان رسمی مسئولان و رسانه‌های رسمی کشور با عنوان «سال نو» تغییر نام داده شده است و هیچ اثر رسمی از آن در کشور دیده نمی‌شود! واقعا سئوال برانگیز نیست وقتی برای یک مراسم ساده، کل ورودی و خروجی‌ها و معابر شهرهای کشور مملو از بنر و تابلو می‌شود، در همین تهران، شهرداری‌اش به خود زحمت نصب یک تبریک و شادباش نوروزی (و به قول خودشان سال نویی!) در مبادی ورودی شهر را نمی‌دهد اما همین چند ماه پیش، میلیاردها تومان برای تخریب تیم مذاکره کننده ایرانی در مسئله پرونده هسته‌ای و یا لزوم افزایش جمعیت! هزینه بنرها و تبلیغات بی‌حاصل می‌کرد؟ ...

واقعیت امر این است که جشن‌های اصیل ایرانی، به دلیل یک نگاه خاص حاکم بر کشور که آنها را در تقابل با دین و مذهب می‌انگارد مظلوم واقع شده‌اند و به همین دلیل شاید ایران تنها کشور موجود در جهان باشد که مسئولان و گفتمان رسمی حاکم بر آن سعی در حذف مفاخر، سنن، آداب و تاریخ گذشته خود دارند و سعی وافری برای محو آنان می‌کنند!
همین رفتار کژاندیشانه است که حالا دیگر ممالک، مفاخر ادبی چون «مولانا» و ... را مصادره به مطلوب می‌کنند، وقتی صاحب خانه به مولانا و ... ابراز وابستگی و علاقه‌ای نمی کند، چرا ترکیه، تاجیکستان و افغانستان و ... دودستی آنها را از آن خود ننمایند؟ جشن نوروز هم چنین حکایتی دارد.


کیومرث جنیدی خواه، مردم‌شناس و پژوهشگر نوروز  به یک خبرگزاری داخلی گفته است: «جشن نوروز که سازمان‌های دولتی در ایران برگزار می‌کنند، اگر چه قالب همایش، پنل، سخنرانی و نمایشگاه را دارد اما در کشورهای دیگر این جشن گستردگی بیشتری پیدا کرده و گردشگران با حضور در خیابان‌ها و مراکز تجمع مردم شاهد برپایی این جشن هستند اما در ایران به خصوص در تهران، نوروز بیشتر در خانه‌ها جشن گرفته می‌شود و جلوه بیرونی ندارد چرا که اساسا جشن نوروز در ایران درون گراست....
امروزه نوروز یکی از جاذبه‌های گردشگری به حساب می‌آید به همین دلیل گردشگران برای دیدن جشن نوروز و آیین‌های مربوطه، به کشورهایی مانند تاجیکستان، افغانستان، ترکیه، عراق، هند و... می‌روند اما ایران را انتخاب نمی‌کنند چون جشن نوروز ایرانیان برای گردشگران خارجی و یا حتی مردم ایران هویدا نیست.
بنابراین بهتر است که سازمان میراث فرهنگی از این فرصت استفاده کرده و جشن ملی نوروز را به گونه‌ای برگزار کند که برای گردشگران خارجی نیز جذاب باشد چرا که پرونده جهانی آن را نیز ایران تهیه کرده و بنابراین پایلوت و مبدا اصلی و خاستگاه نوروز که ایران است باید جشنی مفصل‌تر از کشورهای دیگر برگزار کند.»


البته این پژوهشگر محترم، احتمالا «عمدا» نگفته و یا خبرگزاری منبع، اظهاراتش را کامل منعکس نکرده است که «سیستم مدیریتی کشور اصولا با چنین پدیده‌ای (جشن خیابانی) مشکل اساسی و ماهوی دارد» ...
با این احوال این یک واقعیت تلخ است که ایران معاصر، تنها کشوری است که چیزی تحت عنوان جشن رسمی و ملی رسمیت ندارد و همه چیز به کنج خانه ها خلاصه می‌شود...!
فقط می‌ماند این مشکل حاد که بسیاری از کارشناسان در حوزه‌های مختلف اجتماعی، اصلی‌ترین عامل بحران‌های اجتماعی، اخلاقی، هنجارشکنی و ... رو به تزاید ایران امروز را حذف کامل شادی و سرور غالب جمعیت ایران و به ویژه عدم امکان بروز شادی و تخلیه صحیح انرژی نسل جوان و نوجوان ارزیابی می‌کنند.(بهارنیوز-24ر12ر94)