سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

نوازش نیلوفرانه (استاد حقیقت ماسالی)

نوازش نیلوفرانه!

http://s3.picofile.com/file/8199193984/nabiyollahhaghighat.jpg
شاعر غزل سرای دیار سبز ماسال، استاد نبی الله حقیقت ماسالی
                      
گاهی اگرهمچو آب روان رودخانه بخواهی خیلی زلال باشی و سنگهای کف رودخانه ات نمایان گردند،هستند کسانیکه از زلالیت تو فقط سنگهای کف روخانه ات را میبینند وگاهی هم شاید هوس نمایند یکی دوتا از آن سنگها را بردارند و محکم بکوبند بر پیشانیت که اصلا نفهمی از کجا آمده.
چرا میزند آخه سادگی و بی آلایش بودن تو مگر آسیبی به کسی وارد میکند؟! نه آسیب وارد نمیکند ولی او میدانی چه فکری میکند؟ او فکر میکند اگرتو اینگونه باشی در دل مردم جایی میگیری و او که نمیخواهد اینگونه باشد یا نمی تواند باشد، خودش را در میان مردم تنها می یابد و فکر میکند تو جایش را در دل مردم به ناحق اشغال کرده ای!
یعنی حتی به سادگی تو هم بخل می ورزد!

ولی اگر از سادگی و بی آلایشی تو سوء استفاده کردند و سنگی به سرت کوبیدند، از من نه از شاعر بزرگ فومنی شیون اگه بخواهی بشنوی به گیلکی به تو میگه :
اگه بشکستنه تی سر نوخور غم/ همیشک سنگخوری نه میوه داره!

اگر سرت را هم شکستن غمگین مشو، چون سنگ خوردن مخصوص درخت میوه است. همین سادگی و شفافیت تو هم میوه ای است از درخت اخلاص،آری اخلاص اخلاص اخلاص.
که اگر اخلاص نباشد مکر است وحتی کارنیک تو هم بدون اخلاص هیچ است. مخلص که باشی مثل همین دوست مخلص و بی ریای ما ،شاعر غزلسرای دیار ماسال ، خالق منظومه زیبای نیلوفرانه ، (که اگر نیلوفرانه اش را بخوانی گویی حافظ شیراز اینبار سر از ماسال درآورده)  جناب استاد نبی الله حقیقت ماسالی ، دوست مخلص را به راحتی خواهی شناخت و او را نوازش نیلوفرانه خواهی داد چنانکه حقیقت،در باب این حقیر ، اینگونه بنده نوازی نموده است .به قول مولانا :دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد......

http://s4.picofile.com/file/8173374876/a_127_.jpg
...و اینبار تو هستی در زیر بارش نیلوفرانه او که حیف است چتر برسرکشی تا خیس باران نیلوفرانه باطراوتش نگردی.

(برای آقای نعمتی کرفکوهی عزیز)

صاف وپاکی مثل شبنم

تو زلالی هم چو چشمه

قلب پاکت آینه

اندیشه ات صاف و زلال است.

ای جوان مرد رئوف و مهربان

طبع پاکت را ستایش می کنم

در نگاهت آشیان دارد صفا و مهربانی

بی گمان همسایه ی دیوار به دیوار نسیمی

هم نشین سبزه و دشت و دمن

هم نوا با نغمه ی شاد پرستوهای عاشق

تالشی مرد صمیمی

شاعرشعر و شعور

پشت پرچین خیالت

باغی از گل های داوودی وزنبق

دشتی از آلاله های عاشقی است.

چینه های هم نشینی با تو کوتاه

مهر و دوستی اولین حرف الفبای وجودت

من که سر می آورم در پیشگاه سادگی هایت فرود

سادگی هایی زجنس آینه،شفاف وصاف

بی غبار کینه وبخل و حسد

سادگی هایی زجنس دوستی های پاک

سادگی هایی زجنس غنچه های نوشکفته

پرزعطر مهربانی

بی گمان تو آشنای رویش سبز بهاری

بی گمان همراز جنگل های بکری

توخبر داری ز راز سربلندی درختان سترگ

وز نوازش های خورشید بر تن عریان جنگل

ای گریزان ازشلوغی های شهر و

سرخوش از زیبایی های بی مثال روستایت

طبع پاکت را ستایش می کنم.