سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ (غافر 40)

http://s8.picofile.com/file/8270507218/photo_2016_10_11_23_35_04.jpg


وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ
(غافر 40)
(گفت پرودگار: بخوانید مرا تا اجابت نمایم شمارا)
نویسنده: رضانعمتی کرفکوهی
 استعانت انسان ازنیروی بیرون از مرز وجودی خویش از دیرباز امری بوده که انسان را در مواقع نیاز یا به تعبیر دیگر " حاجت"، برآن وا می داشت که این اشرف مخلوقات عالم، خودش را در مقابل موجود پست تر از خود نیز درخواست کمک نماید.
انسان بی تقصیر ولی ناآگاه به وجود ذاتی خویش وجا خوش کردن دربین "توده مردم"(عوام الناس) و نشناختن و حتی دوری جستن از عالمان روشنفکر زمان خویش که جانشینان و وارثان  پیامبران الهی، این فرستادگان راه صواب و ثواب، همواره مسبب این امر بوده که نداند حاجتش را ازکی بخواهد.
براین اساس نمی توان چنین مردمانی را کافرنامید و یا مشرک و.....
اما همین گونه کارهاست که ما با دست خویش بهانه ای را بدست آنهایی می دهیم که مارا کافرو مشرک می پندارندو خود را موحّد.
تقصیر او نیست بلکه تقصیر عالمان ماست که بعداز سالها هنوز نتوانسته اند به توده مردم و عوام ما بفهمانند که حاجت را بایستی از کسی خواست که خود صاحب و دارنده و بی نیازتر از همه ی مخلوقات است.
حال اگربیاییم  از بینش اسلامی  خود هم صرف نظر نماییم و خود را از دیرباز خردگرا بنامیم آنهایی که مدعی خرد گرایی ما در طول تاریخند چنین عملی را بر اساس کدام خرد توجیه می نمایند؟ منِ انسان "با خرد" بیایم درخت بی خردی را شمع آجین نمایم و از آن طلب حاجت نمایم.
در بینش اسلامی ما و فرهنگ قرآنی ما ، این انسان است که خداوند بعد از آفریدن همه ی باشندگان از قبیل کائنات و گیاهان و بهائم و ملائک ، خلق نموده است و خالقش بر خلق این اثرشگرف برخود احسنت گفته است.(تبارک الله احسن الخالقین)
حال چگونه می شود همین اشرف مخلوقات ( انسان ) ،خودش را در مقابل مخلوقات پست ترازخویش، نیازمندتر ببیند و از آنان استغاثه نماید؟در تصویر بالا کاملا می بینید کف دست چسبیده به درخت. به مفهوم زیارت! درختی که فانی است و عمرجاودانه ندارد .پوکیده می گردد و کرم های داخلش آنرا خواهند خورد.شعور ندارد، نمی فهمد انسانی دارد از او طلب حاجت می نماید.
چنین موجودی چگونه میتواند رفع حاجت معنوی اشرف مخلوقات بنماید؟ آیا اینگونه آیین های پرستش و استعانت از اسلام گرفته شده است؟ ما نه در اصول اعتقادی پنجگانه دین خودچنین داریم  ونه در فروع 10 گانه عملی . پس از کجا چنین تفکری وارد ذهن این بشر گردیده است؟ من نمی دانم شما بگویید. شب عاشورای 1395


قدر،شب تقدیر انسان نو

قدر ، شب تقدیر انسان نو

                              

ناگاه در ظلمت افسرده و راکد شبی از این شبهای پیوسته ، آشوبی ،لرزه ای و تپشی که همه چیز را بر میشورد و همه خوابها را بر می آشوبد و نیمه سقفها را فرو می ریزد.

انقلابی در عمق جانها و جوششی در قلب و وجدانهای رام و آرام درد و رنج و حیات و حرکت و وحشت و تلاش و درگیری و جهد و جهاد و عشق و عصیان و ویرانگری و آرمان و تعهد ، ایمان و ایثار !

نشانه هایی ازیک تولد بزرگ ؛ شبی آبستن یک مسیح .

اسارتی زاینده یک نجات ؛ همه جا ناگهان «حیات و حرکت» ، آغاز یک زندگی دیگر.

پیداست که فرشتگان خدا همراه آن «روح» در این شب به زمین فرود آمده اند...

 این شب قدر است ؛ شب سرنوشت ، شب ارزش ، شب یک تقدیر انسان نو .

این شب از هزار ماه برتر است .

                                         «دکتر علی شریعتی»

                                    "خود سازی انقلابی ص ۲۵۲ "