سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

جایگاه کوه در اندیشه ی بشر

« جایگاه کوه؛ دراندیشه بشر»

رضا نعمتی کرفکوهی

آنگونه که در کتب تاریخی آورده شده؛انسانهای اولیه کوهستانها را برای نخستین باربعنوان جایگاه زندگی خود برگزیده اند؛ در دل غارها وصخره ها ؛ به حیات خود ادامه  داده اند.آنان ازپوست تنه درختان و نیزاز برگهای آن برای پوشاندن بدن خود استفاده می کرده اند. بشراولیه کوهستان را محل امنی برای بقای خود برگزیده بود و برای تغذیه خود ازسبزیهای کوهستان وجنگلها وهمچنین از شکارو صید حیوانات کوهی وجنگلی بهره می برده است.

اینکه امروزه علم پزشکی انسان را موجودی گیاه خوار می داند؛ خود دلیلی است که بتوان به این باور رسیدکه بشر اولیه بلاشک؛کوهها وجنگلها را در مرحله اول برای جایگاه زندگی خود وهمچنین برای رفع نیاز غذایی خود انتخاب کرده باشد؛ به نظر می رسد چون سبزه ها و علفها همواره در دسترس بشر اولیه بوده ؛ بدین سبب آن را بعنوان خوراک اصلی خود انتخاب؛ وسپس در مراحل بعدی زندگی به این تفکر رسیده که از گوشت حیوانات نیزمی تواند بعنوان غذای کمکی در کنار سبزیجات  بهره ببرد.

شاید صید وشکار را بتوان اولین رخداد ؛ در امر اشتغال زایی در زندگی بشر اولیه قلمداد کرد. زیرا بشر ازاین راه ؛ هم مواد غذایی اش تأمین ؛ وهم نوعی سرگرمی وتفریح و تفرج برایش محسوب می شده است .

به گمان  می رسد که او بعداز استفاده از گوشت حیوانات ؛ به این نتیجه هم رسیده باشد که از پوست حیوانات هم می شود برای پوشاندن بخشی از بدنش؛ که فطرتا ازآن شرم داشته  هویدا باشد استفاده کند. از دلایل نظری دیگری که میتوان به آن استناد کرد وگفت که بشر اولیه کوهستانها را برای ادامه زندگی خود برگزیده؛ دلیل خوش آب وهوا بودن این مناطق می باشد. امروزه هم علوم  تجربی وهم تجربه زندگی بشر اثبات نموده؛ انسانهایی که در مناطق کوهستانی زندکی کرده اند؛ از سلامت جسمی وروحی ؛ وهمچنین ازطول عمربالاتری نسبت به سایرین برخوردارند. چرا که این مناطق دارای ویژگیهایی است که با خصوصیات روحی وطبیعی و ذاتی بشرهمخوانی دارد. همچنین استقامت بدن انسان در مقابل امراض طبیعی وسایربلاها؛ ازجمله گزش حشرات دراین مناطق به مراتب بیشترازمناطق جلگه ای و مرطوب می باشد.  از دلایل فلسفی دیگری که به آن هم می شود استناد کرد وبه خود قبولاند که انسانهای اولیه بعداز پیدایششان ؛ فکرو ذهنشان به کوهها وبلندیها و غارها و صخره ها بوده؛  اینکه چون انسان از بدو خلقتش روح پرستش در وی دمیده شده ؛ لذا او ازاین سبب  فطرتا  به دنبال معبود خود می گشته است . این انسان پوینده و کاوشگر؛مبداء روح بلند خویش را در بلندیها می جسته است. احساس فطری او اینگونه بروز و ظهورمی کرده که خالق و معبودش را باید در مکانهای بالاتری جستجو نماید.او بدین منظوربرای برقراری ارتباط فطری و عاطفی؛تصورداشته که باید بسوی بلندترین نقاط زمین؛ یعنی کوهها روانه شود. بدین منظور او کوه را جایگاهی مقدس؛ برای وصل به معبودش ؛ وحتی گرفتن حاجت از او می پنداشته است. بدین منظور ما مشخصا می بینیم؛ انسانهایی که اهل سلوک و رازونیازو طریقت پاکی و رستگاری اخروی بوده اند از جمله انبیاء ؛ در خلوت صخره ها ودر دل غارها با مناجاتهای خود؛ با معبودشان ارتباط  فطری وعاطفی برقرار کرده وروح وروان خود را صیقل می داده وخودرا به خالق خود متصل می ساختند و...

در اینجا به چند موارد از رخدادهایی که ذهن بشر را به کوهها سوق داده و سبب گردیده تا انسانها کوهها را با دید ویژه ای بنگرند وبرای آن جایگاه خاصی قائل شوند؛ اشاره میشود.

/ 1  هبوط؛ یا فرود آمدن اولین انسان واولین پیامبرالهی آدم ابوالبشر) برروی کوههای مکه (

درکتب قدیمیه دینی وداستان انبیاء؛ قصه بدین ترتیب نقل شده که وقتی خداوند؛ اولین انسان را آفریده برخود آفرین گفته واو را به همراه زوجه اش " حوا " در بهشت برین اسکان می دهد؛ وبه آنان سفارش می کند که ازآن " میوه ممنوعه " تناول نکنند؛ ولی این اتفاق می افتد و آدم وحوا ازآن میوه که در واقع " میوه شعور و خود آگاهی " برای انسان بوده می خورند ومورد جریمه خداوند قرار می گیرند. خداوند آنان را از بهشت برین؛ بر روی کره زمین فرود می فرستد؛ که به آن "هبوط" گویند. گفته شده حضرت آدم ابوالبشر؛ از بدو فرود آمدنش به کره خاکی؛ برروی "کوههای مکه " فرود آمده است. و چه رابطه خویشاوندی جالبی اینجا رخ می دهد؛ که اولین پیامبربرکوه فرود می آید و آخرینش هم از کوه فرود می آید!.

2  / نشستن کشتی حضرت نوح بر روی کوه : ظاهرا « کوه آرارات» در ترکیه امروزی:

قضیه داستان کشتی حضرت نوح را همه شنیده ایم ؛ که وقتی حضرت نوح پیامبراز دست مردم قومش بستوه آمده بود؛ به خداوند شکایت می برد که دیگر این جماعت به راه راست هدایت نمی شوند؛ وخدا رحمی به حالش بکند. خدا به نوح فرمود که برود کشتی بزرگی بسازد وپیروانش را ونیز ازهر موجود زنده ای جفتش را؛ سوار بر آن کشتی نماید . تا از سیل عظیمی که منجربه آبگرفتگی کل جهان خواهد شد در امان بمانند.

در مدت زمانی که نوح مشغول ساختن کشتی بود؛ مردم قومش او را به تمسخر می گرفتند؛ ونکته جالب اینکه پسرش هم به او می گفت که اگر روزی سیل آمد؛ می روم نوک کوه! چون تا آنجا دیگر آب نمی رسد و امن است؛ بلاخره روز موعود فرا می رسد و سیل بزرگ که به " طوفان نوح " معروف است ؛ دنیا را دربرمی گیرد. چون سیل تمام کوهها را نیز دربرگرفته بود پسر نوح نیزدراین طوفان غرق می گردد. سرانجام بعداز فروکش کردن طوفان؛ کشتی نوح بر سر کوهی ! فرود می آید ومی نشیند؛ کاوشگران درسالهای اخیراذعان نموده اند که این کشتی برروی کوههای آرارات درکشور ترکیه فعلی فرود آمده است. نکته جالب اینکه بازنقش کوه را در این قضیه می بینیم.

 / 3  نیایش حضرت موسی  درکوه تور،) تور( سینین

: بعلت طولانی بودن داستان؛ باید به کتب زندگانی این پیامبربزرگ مراجعه شود

  4/ بالا رفتن بلعم باعورا به نوک کوه؛ به منظور دعا یا نفرین:

گویند در زمان حضرت موسی شخصی بوده بنام بلعم باعور که مستجاب الدعوه بود؛یعنی دعاها ونفرینهایش مورد اجابت خداوند قرار می گرفت؛ اوظاهرا شخصیت محبوبی نزد خداوند بوده وهمیشه دعاها ونفرینها وناله ها ورازونیازهایش را درنوک کوه انجام می داده است. گویند روزی جماعتی به وی مراجعه می کنندو می گویند ما ازدست موسی؛ به ذله آمده ایم. شنیده ایم تونفرینهاودعاهایت نتیجه بخش است؛ ما ازدست موسی شکایت داریم ؛ آمده ایم پیش تو تا به فریاد ما برسی ونفرینی درحق اوبکنی و مارا از دست او نجات بدهی.

بلعم نخست زیربار این حرفها نمی رفت؛ بعد دید که هندوانه زیر بغل گذاشتنهای آنان داره بیشتر میشه!  سواربر خرخود شده واین جماعت هم به دنبالش. ازسینه کش کوه  داشتند بالا می رفتند شخصی که از بالا می آمد  از بلعم می پرسد کجا دارید می روید ؛ بلعم می گوید این جماعت مرا شرمنده خود کرده اند ومرا لایق دانسته اند؛ می خواهم به اتفاق آنان بروم نوک کوه ودرحق موسی نفرین کنم.

گویند خر بلعم متوجه این مکالمه می شود وازحرکت بازمی ایستد وازجایش سم نمی جنباند؛ خربه سخن درمی آید؛ به بلعم میگوید؛ سریع ازکولم بیا پایین ؛ کسیکه بخواهد برود در حق پیامبر خدا نفرین بکند؛ من به او سواری نمی دهم.

 « شخصیت مستجاب الدعوه ای که شعور خرش از او بیشتربوده!!  »

5/ فرار اصحاب کهف به نوک کوه؛ از دست حاکمان ظالمی که ادعای خدایی می کردند؛ نیز پنا بردن آنان دردل غار وبخواب رفتنشان به مدت 300 سال .

) نیاز به توضح ندارد ؛ داستانش را در سریال مردان آنجلوس دیدیم)

6 / پیدایش ناقه  « شتر «حضرت صالح در صخره ای در دیواره کوه.

قوم صالح از وی خواسته بودند که برای اثبات ادعای پیامبری اش باید معجزه ای بکند؛ تا دعوت او را بپذیرند. از صالح خواسته بودند که در پیکره کوه در میان صخره ای شتر زرد مویی را درجلوی چشم انظارو در یک لحظه نمایان سازد.

این موضوع را حضرت صالح با خدایش در میان میگذارد واز خدا قول اجابت می گیرد؛ وبه قومش می گوید همه بیایند در مقابل صخره های کوه بایستند ونظاره گر پیدایش شتر مورد درخواستشان باشند.

صحنه به وقوع می پیوندد ودر یک لحظه درمیان صخره  انفجاری رخ می دهد وشتر زرد مویی در میان انبوه دود؛ نمایان می شود. جمعیت بناچاربا این معجزه؛دین صالح را می پذیرند. ولی چندی بعد آنان اقدام به کشتن همان شتری را می نمایند؛ که خودشان درخواست رویت آن را داده بودند.

چقدر اینکار شبیه دعوت کوفیان از امام حسین است که بعداز دعوت، امامشان را به قتل رساندند  

 /7 ابلاغ رسالت پیامبری پیامبر اسلام حضرت محمد ص در داخل غاری در دل کوه حرا درمکه

) داستانش را همه می دانیم)

 /8 پناه بردن اولین گروه مسلمانان مکه به کوه های طاع از شر کفار مکه ) نیروهای ابوسفیان )

باز در اینجا هم می بینیم نقش کوه را اینبار در اندیشه و افکار مسلمانان ) محل پنا-  محل امن )

9/ مباهله پیامبر اسلام با مسیحیان نجران در مقابل کوه:

گفته شده مسیحیانی بودند در منطقه نجران حجاز که در زمان پیامبر اسلام ؛ دین خودشان را برتر از آیین اسلام می دانستند؛ در مقابل ابلاغ رسالت پیامبر اسلام  ایستادگی می کردند وبه دین اسلام نمی گرویدند . آنان به مباهله یعنی نفرین دربرابر نفرین معتقد بودند ؛ لذا از پیامبراسلام دعوت کردند که واقعا اگربه دینش اعتقاد راسخ دارد؛ با عزیزترین  کسانش بیاید با هم درمقابل کوهی که به قداستش عقیده داشتند بیاستند و همدیگر را نفرین کنند ؛ تا هر طرفی که نا حق باشد نابود ؛ و هرطرفی که برحق باشد پیروز شود.

پیامبر دعوت آنان را پذیرفت وبا عزیزترین کسانش ونوه هایش به محل مباهله عازم شد؛ مسیحیان نجران تا دیدند که محمد ص با تمام اهل خانواده اش یعنی پنج تن آل عبا آمده ؛ درجا زدند؛ و قبول کردند که پیامبراسلام بر حق است ؛ ولی با اینحال بازهم به آیین اسلام در نیامدند و پیامبر هم آنان را به حال خودشان رها ساخت و آنان هم متعهد شدند که کاری به کار پیامبراسلام نداشته باشند  . (دراین داستان هم بازمی بینیم که پای کوه درمیان است)

10  / برتری نظامی نظامیانی که در کوه ها و بلندیها مستقر می گردند:

تاریخ جنگهای کلاسیک نظامی همواره نشان  داده؛  آن گروه از لشکریانی که در بلندیها قرار می گرفته اند؛ ویا نقاط بلندتری را به تصرف خود درآورده اند؛ از موقعیت  بهتری از نظر نظامی برخوردار بوده اند. وآن مناطق را سوق الجیشی واستراتژیک می دانسته اند. وهمواره دژها وقلعه های نظامی  که صعب التسخیربودند ؛ در نوک کوه ها ساخته می شد.

/11   پرتاب تیر توسط آرش کمانگیر در نوک کوه:

دراساتیر ایرانی آورده شده که ایرانیان و تورانیان مدتها بر سر تعین حدود مرزی باهم اختلاف داشتند؛ که در این میان پهلوانی پیل تن و زورمند بنام آرش کمانگیر پیدا می شود . اوبه تورانیان گفت من درنوک البرز کوه ؛ تیری را به سمت مرزایران و توران پرتاب می کنم و هرکجا این تیر فرود آمد همانجا مرز دو کشور تعیین شود؛ تورانیان پذیرفتند. وآرش تیری درکمانش گذاشت و به نوک البرزکوه رفت؛ پهلوان افسانه ای ایران چنان با آخرین توانش تیررا ازکمانش رها کرد که برهمان چایی فرود آمد که مورد نظر ایرانیان بود. واو چون تمام توانش را در اینکار بکار برده بود ؛ دیگر توانی برای برخاستن نداشت؛وجانش را فدای مرزوبومش کردد »  . رود به روان پاک همه دلاورمردانی  که همانند  این پهلوان افسانه ای ایران  جانشان را فدای میهنشان کردند.»

12- جوشش آبهای پاک و زلال از پیکره کوه :

پیدایش آب دردل کوهها واقعا در اذهان بشراین سوال تعجب برانگیزرا برمی انگیزاند؛ که چگونه می شود آبی که بشرهمواره آن را درپستی ها و برکه ها وگودالها ؛ به دنبالش بوده ؛ دردامنه ها و نوک کوه ها بیابد!؟ انسان اگر بخواهد آبی را به نقاط مرتفعی منتقل نماید؛ باید به سراغ قویترین موتورهای پمپاژ برود ؛ تا بتواند قدری آب به آن نقاط برساند. ولی می بینیم که چگونه در پیکره کوهها و دردل صخره ها آبهای پاک و زلال ودارای املاح معدنی در فورانند ومی جوشند!؟

13- وجود املاح معدنی در دل کوه ها و عینا دربدن انسان !!

گویی خداوند قادرو متعال؛ به هنگام ساختن پیکرانسان دستش را برده در دل کوه ها واز خاک املاح دار از قبیل آهن و آلومنیوم و منگزیوم و... برداشت نموده وانسان را خلق کرده است »  .!الله اعلم »

تو گویی چه رابطه خویشاوندی میان انسان و کوه وجود دارد!!!!؟؟؟؟

14- / کوه نماد پایداری ومقاومت:

دراذهان انسان امروزی مخصوصا متکلمین و شعراء وصاحبان سخن و اندیشه وافکار؛ کوه اینگونه متجلی است که آن را؛ تجلی یک اراده ی قوی؛ دربرقرارماندن و ایستادن می دانند.و از آن بعنوان نماد استقامت و پافشاری و سینه سپرکردن و صبرو تحمل در مقابل مصائب و حوادث روزگارو بلایای طبیعی برای انسان می دانند.

وآنچه درعظمت کوه گفته در تمثیلات میشود  اینکه ؛ کوه پایدار- کوه سرافراز- کوه ایستادگی – کوه رنج – کوه درد – کوه صبر – کوه سترگ – و.....

امروزه هم صعود به قله های کوه یکی از آمال و آرزوهای بشرامروزی است . انسان امروزی برای خودش افتخار میداند که بتواند خودش را به نوک کوهای سربه فلک کشیده برساند. 

نتیجه گیری :

با توجه به مطالب وموارد فوق؛و حتی مواردی که از ذهن نگارنده دراین مقال خارج بوده؛شواهد حکایت از آن دارد که سمت و سیاق فکری بشردرروزگاران گذشته همواره بسمت کوه ها بوده است ؛ ودلالت سنگینی را بر افکارما می نهد که بلاشک بشر اولیه در مرحله نخست کوه نشین بوده وسپس به دامنه ها و دشت ها سرازیر گردیده است .

با توجه به اینکه پیدایش تمدن ها همواره زاییده هجرت ها وجابجاییهای بشر بوده است؛ بنابراین سرازیر شدن انسان کوه نشین و شکارچی وصیاد؛به سمت دامنه کوه ها و دشت ها و مناطق جلگه ای؛ پیامدش پیدایش دو نوع شغل در زندگی بشررا به دنبال داشته است؛ که یکی دامپروری و دیگری زراعت می باشد. دامپروری از جهتی ریشه دردوران زندگی کوه نشینی بشر دارد؛ زیرا او در کنار صید و شکارحیوانات کوهی؛ لاجرم به اهلی کردن آنها نیزپرداخته بوده است؛ چون شواهد نشان می دهد که همه حیوانات روز اول وحشی بوده اند؛ واین اندیشه وتفکر بشربوده که توانسته این حیوانات فراری از انسان را مورد دست آموز خود قرار دهد؛ تا ازآنان به هنگام لزوم بتواند بهره برداری کند.

بنابراین در روزگار ما هم امروز می بینیم که این دونوع شغل؛ که اصلیترین مشاغل به یادگارمانده ازدوران پیشینیان ماست؛ علی رغم پیدایش مشاغل پر زرق و برق در زندگی بشر امروزی؛ چه به صورت سنتی وچه به صورت صنعتی اش ؛ هنوز از مشاغل حیاتی برای انسان بشمار می رود.

نظرات 23 + ارسال نظر
سیدیعقوب آل شفیعی چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 06:06 ب.ظ http://aleshafie.blogfa.com

مطلب بسیار با حوصله نوشته شده بود در تاییدمتن فوق آورده باشم که:
1_امام علی در خطبه اول در مورد خلقت انسان اشاره به بند 13مقاله شما چنین مطالبی را ذکر فرموده است.
2_وجود سلسله کوهها در سطح زمین ،نوعی بالانس چرخش زمین می باشد یعنی سرعت زمین را کوهها کنترل می کنند.
3_کوهها درمان افسردگی و داروی بسیار مهم برای درمان افسردگی هستند.
4_یاد سردارکبیر جنگل که کوههای منطقه فومنات باید به شرافتش شهادت داده باشند بخیر چه جالب تقارن با سالروز شهادتش این متن را آماده کردید!!!

هانیه حسن زاده چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت 09:09 ب.ظ http://haniye-hasanzadeh.biogfa.com

درودتان باد. و قلمتان همیشه نویسا

نعمتی کرفکوهی پنج‌شنبه 13 آذر 1393 ساعت 02:27 ق.ظ

درود بر دو همره و همشهری ام ،جناب استاد آل شفیعی و شاعر وفرهنگی محبوب خانم حسن زاده که همواره حضورشان در اولین ساعات انتشار پست های این وبلاگ حقیر را مورد تفقد و تشویق قرار میدهند و وجودشان برایم مایه ی دلگرمی است.
اشاره ی استاد آل شفیعی به کوه ستبر و راد مرد وطنخواه و راش سرافراز جنگلهای گیلان میرزای کبیر هم بجا و قابل ستایش است.

باسلام
بسیار عالیست وبه منظور تشکر ازشما نشرش دادیم

سلام/ چوخ ممنون، علی آقرو ماسون

کادوس ماسوله رودخان پنج‌شنبه 13 آذر 1393 ساعت 12:43 ب.ظ http://kados2.blogfa.com/

درود . جناب نعمتی
مع نَه وان تالشیرَه تالشِه کوهی اچع وان
مع ایتا تالشیمه ، خش دارم از کوه وبجار
مفت هَری در چمه مسلک اِسه کفر و اِسه خوار

درود.......

سلام دوست عزیزم ممنون از حضور گرمتون در وبم.وبتون بسیار بسیار عالی.اگه با تبادل لینک موافق هستید خبرم کنید تا لینکتون کنم
http://kermanshah29.blogfa.com
http://kermanshahan20.blogfa.com

مرتضی پنج‌شنبه 13 آذر 1393 ساعت 09:49 ب.ظ

عالی بود

دیدگاهتون عالیست

ماسال دیارسبز پنج‌شنبه 13 آذر 1393 ساعت 10:12 ب.ظ http://nabiyollahhaghighat.blogfa.com

سلام پیله برا
مثل همیشه پرباروپرمحتوا.تلفیقی از مطالب اجتماعی ودینی که نشان از سواد و مطالعه ی شما در همه ی این زمینه ها داره.ویژگی ممتاز شما هنگام گذاشتن پست اینه که باحوصله و مطالعه ی کافی مطلب میذارین و این نشون میده که برای مخاطبینتون احترام زیادی قایلین.

سلام استادم/ مثل همیشه خوش آمدید.
بنده حقیر همواره تحت الطاف عالیه حضرت عالی قرار داشته ام و دارم.
مطالب دست و پا شکسته ودر سطوح ابتدایی ام نهایت بضاعت علمی حقیر را میرساند و بر این مقوله اعتقاد راسخ دارم که همه چیز را همگان دانند.
گاهی معلم سر کلاس درس هم شاید از دانش آموز خود مطلبی را بشنود که قابل تعمق و آموزنده باشد.
بنده افتخار تعلّم در پیشگاه انور عالی را دارم.
پاینده باشید.

بهروزی فر از تهران پنج‌شنبه 13 آذر 1393 ساعت 11:02 ب.ظ

با سلام و خسته نباشید
مطالب شما جالب و خواندنی بود مثل همیشه
دست مریزاد

با سلام وسپاس و قدردانی از تشویق دلگرم کننده حضرت عالی

میشبن جمعه 14 آذر 1393 ساعت 01:01 ب.ظ

با سلام و خسته نباشید به شما برادر عزیز بسیار مطالب زیبا و جالبی بودن استفاده کردیم

با سلام و سپاس از حضور عطرآگین گل بنفشه تالش زمین.

کاظم از هوانیروز تهران جمعه 14 آذر 1393 ساعت 04:43 ب.ظ

سلام و درود بر استاد ارجمند جناب نعمتی
خسته نباشید برادر
مطالب زیبا و عمیق شماراخواندم ودیدم که چگونه سعی نمودیدکه با ادله محکم تاریخی و طبیعی ودینی، نیاز بشر به طبیعت و رابطه آن را باکوه به اثبات برسانید که الحق و ولانصاف چنین است ، ودر شرایط زندگی کنونی بشر که سبک زندگی ماشینی و همراه با انواع آلاینده های شهری همراست نیاز به کوه و طبیعت بیش از هرزمانی احساس می شود . باز منتظر مطالب آموزنده شما هستم > ایام بکام

با سپاس از جنابعالی

غریبه جمعه 14 آذر 1393 ساعت 10:26 ب.ظ http://ahmadas1368.blogfa.com

سلام اقای نعمتی
مثل همیشه عالی بود
-----------------------------
جوانے نزد شیخ حسنعلے نخودکی آمد و گفت :

سـه قفل در زندگی ام وجود دارد و سـه کلید از شما مےخواهم.
قفل اول اینست کــه دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
قفل دوم اینکــه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.
قفل سوم اینکـه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.

شیخ فرمود :

براے قفل اول نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.
براے قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.
جوان عرض کرد: سـه قفل با یک کلید ؟!

شیخ فرمود : نماز اول وقت « شاه کلید » است !

سلام / وممنون از بیان مطلب خوشمزه شما

صحرائی چاله سرایی جمعه 14 آذر 1393 ساعت 10:27 ب.ظ http://deran52.blogfa.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
مقاله را خواندم، لذت بردم. پدیدآورنده محترم به زیبایی جایگاه کوه را در فرهنگ مردم فهرست‌وار بیان کرده‌اند.
چه از بعد مذهبی و دینی و چه از بعد اجتماعی. اینگونه نوشتارها سبب می‌شود آدم بیشتر به اهمیت طبیعت و داشته‌های خدادادی خویش پی برد. این مقاله تلنگری است که به حرمت طبیعت، مخصوصا به کوه.
ان‌شاءالله موفق باشید آقای نعمتی عزیز

سلام/ باسپاس

جالب بود ، ممنون

درود...

نعمتی کرفکوهی ( خله لون ) شنبه 15 آذر 1393 ساعت 02:04 ق.ظ

با سلام خدمت دوستم جناب علی هاشمی
ضمن خوش آمدگویی به شما،بخشی ار کامنت شما شباهت زیادی به کامنت خصوصی داشت و معمولا آنگونه نکات را خصوصی میفرستند. لذا از بابت عدم انتشار آن از جنابعالی پوزش میخواهم.
در مورد بخشی از کامنت شما باید عرض نمایم که هر موضوع مطلبی در این وبلاگ، مخاطب خاص خودش را دارد.
ضمن تشکر از حضور صمیمی شما منتظر نظرات بعدی شما هستم.

کوکو تی تی(زلیخاصبا) شنبه 15 آذر 1393 ساعت 10:16 ق.ظ http://zoleykhasaba.blogfa.com

با درود وسپاس جناب نعمتی بسیار جالب وخواندنی بود جایگاه
کوه در اندیشه بشر .بشر همیشه خواهان امنیت واقتدار بوده روی این اصل وخواست ذاتی خود کوه وبلندیها را برا یزیستن انتخاب میکرده که هم امنیت داشته باشد وهم اینکه اقتدارش رااز صلابت وابهت کو ه بگیرد وچون کوه استوار ومقاوم باشد وهم اینکه در بلندیها احساس نزدیکی وقرب به خالق خود داشته ودر رفیع ترین مکان به راز ونیاز بامعبود یکتایش بپردازد

بادرودوسپاس برخواهر اندیشمند وشاعر سبزاندیش تالش زمین

رسول امیدی یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 12:35 ق.ظ http://lapvandan.blogfa.com/

سلام استاد نعمتی عزیزم
خسته نباشی
خیلی زیبا بود،دست مریزاد
سلام به تویی که
همیشه با نظرات صمیمانه ات در لپوندان ما را شرمنده میکنی

سلام جناب مهندس امیدی خیلی خوش آمدید.
نظر لطف شما همواره شامل بنده بوده است واین نشان از جهت گیری یکسان وبلاگ لپوندان با خله لون میباشد.
در این جهت گیری مشترک هردو وبلاگ به سمتی در حال حرکتند که ملیت همواره در کنار دیانت مردم قرار دارد.
در وبلاگ شما هیچ موقع مشاهده نشده که ملیت و قومیت در رقابت و یا عدم تساهل با دیانت قرار گرفته باشد .
در وبلاگ شما از همه چیز صحبت میشود . از فرهنگ قومی مردم از رسومات مذهبی مردم از محل تجارت از باغات و مزارع از مدارس از مساجد از تمام امور مردم پیر وجوان و سنتی و نو اندیش صحبت میشود.
این یعنی همان عدم تعصبات خاص داشتن.
باید به عرضتان برسانم ، دنیای وبلاگ نویسان تالش زبان ما عملا به سه دسته به صورت خودکار تقسیم شده اند.
1- گروهی که فقط سرشان در لاک مذهبی بودنشان است و هیچ حساسیتی نسبت به فرهنگ مردم ،زبان مردم آداب و سنن ملی مردم در میانشان نیست.
اینان فقط به قول معروف در حال جانماز آب کشیدن هستندو در حوالی امامزاده بیژن پرسه میزنند!!
2- گروهی دیگر از وبلاگ نویسان تالش زبان هستند که بر خلاف این گروه فقط صحبت از قومیت و زبان تالشی میکنند.
تالش تالش گفتن این گروه گوش فلک را دارد کر میکند.
انگار زبان تالشی شده مذهب و آیینشان و.....
3- ولی در این میان ما به گروهی از وبلاگ نویسان معتدل و روشن اندیش بر میخوریم که هم دغدغه قومیت و ملیت دارند و هم دغدغه مذهب و دیانت .
در وبلاگشان هم مطالب و تصاویر مناظر و آثار ملی و وطنی و اقلیمی و جغرافیایی به چشم میخورد و هم مطالب و مناظر مذهبی و دینی. در وبلاگهایشان انسان میتواند نفس راحتی بکشد و به قول معروف هم زیارت و هم سیاحت را تجربه نماید.
آقای امیدی خوشبختانه من وبلاگ شما را در این دسته میبینم.
ما باید سعی کنیم در این مسیر گام برداریم و باشیم تا خسرالدنیا و الآخره نباشیم.
دوست هم اندیشم از حضورتان یکبار دیگر ممنون و متشکرم. بدرود

هاجر و جواد یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 04:14 ب.ظ

سلام بابا
نوشته ی جدید شما را در اینترنت خواندیم و ما را به هوس انداختی یه کوهی برویم چون مدتیه نرفته ایم
حیف است کوه عظیمیه کرج به این قشنگی بالای سرمان باشد وما نتوانتم هرازگاهی برویم.
شما و مامان هم بیایید این جمعه دسته جمعی برویم.

سلام خردنن
شومه شومه را بشین . سقه جان و دیل خشینه بشین. صیب سحری انشتا اشکم بشین ایگله کولوچه و ایگله شت اشتنه ببرین بشن کو ویگردن جیره تونه کو بهرین.
حلا دا جمه خدا بوزورگه شاید امه نی اومیمنه.

سیدیعقوب آل شفیعی یکشنبه 16 آذر 1393 ساعت 05:43 ب.ظ

جناب نعمتی کرفکوهی عزیزو اهل قلم و اندیشه ؛
از حسن جواب آنجناب به دوستان منتقد اصل موسیقی ممنون.

بعضی ها واقعا تفکر مرتجعانه دارند و حتی در زمان امام خمینی(ره) سد راه فتوای مترقیانه اش بر اساس فقه پویای تشیع می شدند.
اینگونه افراد نمیدانند که خداوند عاشق زیبایی ها هم آیات قرآن را به صورت موسیقی گونه تنزیل فرموده است، تا لحن زیبایی آیات هم در گرایش مردم به کلام حق مأثر واقع گردد.
این است که سفارش شده قاریان، قرآن را به روش موسیقی گونه تلاوت نمایند.

مجتبی سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 02:33 ق.ظ

سلام متن جالبیه خواستم بپرسم انگیزه ی شما چه بوده که این متن را نوشتی؟ به نظرم شاید خودتان کرفکوهی هستید باعث شده تا به یاد کوه ها بیفتید.

سلام
خیلی خوش آمدی آقا مجتبی عزیز. این گذر قلم است که هرچند وقت به جاهایی می افتد . انگیزه بماند سر جایش به انگیخته باید توجه نمود.

غریبه سه‌شنبه 18 آذر 1393 ساعت 12:36 ب.ظ http://ahmadas1368.blogfa.com

ما همه فرزند کوهستانیم چه در ساحل دریا، چه کیلومترها دور از کوهستان و چه در مناطق کوهپایه ای زندگی کنیم زیرا ؟
- 80% آب شیرین جهان از کوهها تأمین می شود.
- 50% مردم جهان از نظر آبی به آبخیزهای کوهستان چشم دوخته اند.
- 28% جنگلهای جهان در مناطقی کوهستانی قرار دارند.
- 5/1 سطح سیمای زمین را کوهها تشکیل می دهند
- 10/1 جمعیت جهان در مناطق کوهستانی ساکنند.
- 3/1 مردم جهان از نظر جنبه های گوناگون (مانند : غله، معدن، چوب و برق) به کوهها وابسته اند.
- کوهها تأمین کننده حیات دشتها هستند.
- ماننده سدی در مقابل جریانات هوا قرار گرفته موجب تغییرات دما گردیده موجبات بارندگی در ارتفاعات را فراهم می آورند.
- آخرین پناهگاه حیات وحش پرندگان مختلف می باشد.
- محل رویش گونه های مختلف گیاهان بخصوص گیاهان دارویی است.
- مرکز نشأت گرفتن تمدن ها و فرهنگهای گوناگون به حساب می آیند.
- محل انس گرفتن با طبیعت می باشد.
- محل تعلیم استقامت و پایداری است.
- مرکز راز و نیاز با معبود به حساب می آید.
- محلی است که انسان توان واقعی خود را درک کرده و ضعیف بودن خود را احساس می کند.
- شنیدن صدای باد و اب روح انسان را صیقل می دهد.
- استواری و پایداری کوه، انسانها را به داشتن اراده قوی دعوت می کند،

درود- احسنتم ایولانفسکم

رفاقت مثل یک درخته ارزشش به قد بلندش نیست.بلکه به ریشه هاشه که چقدر عمق داره.ارادتمند هرچه رفیق ریشه داره[گل][گل][گل]

kermanshah29.blogfa.com

kermanshahan20.blogfa.com

منفرد سید مومن جمعه 21 آذر 1393 ساعت 09:32 ق.ظ

سلام پیله را
دسر درد مکره
کوه خیلی عالیا
آفرین

سلام نازه زوئه/ مرحمت زیاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد