سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

در جستجوی میراث مادری! (1)

درجستجوی میراث مادری! (1)

( رضا نعمتی کرفکوهی)

معمولاوقتی صحبت ازمیراث اجدادونیاکان به زبان می آید، سمت و سیاق اذهان و نظرها صرفا به سوی پدران گرایش پیدا می کند، به دلیل اینکه هم کلمه "نیاکان" درلغت فارسی وهم کلمه "اجداد" درلغت عرب، هردو به معنای پدربزرگ، یا پدرِپدر، یا پدرِمادر، معنی میدهند.ظاهرا در هردوی این کلمات « جد و نیا » مادر جایگاهی ندارد.

بنابراین می توان چنین استنباط کرد که هر دو کلمه ریشه ی عمیقی درجامعه دوران فئودالیسم، ویا فرهنگ پدرسالارانه ادوار و تاریخ گذشته ما دارند. لذا به جهت اینکه ما بتوانیم هم نقش پدران خود وهم نقش مادران خود را در تاریخ و فرهنگ و میراث بجامانده از آنان را یکجا ودر یک کلمه بیان نماییم، شاید بهتر این باشد که به جای بکار بردن کلمه «اجداد» یا «نیاکان»، از کلمه فراگیر «پیشینیان» خود استفاده نماییم. تا نقش برجسته مادران ما هم درکنار پدران ما در به جا گذاشتن میراث مادی ومعنوی برای آیندگان، نادیده گرفته نشود.

دراین خصوص اگربخواهیم به فرهنگ دینی ماهم مراجعه کنیم، می بینیم پدرسالاری ویا مادرسالاری به صورت مفرد، در امور زندگی و یا بجا گذاشتن ارث و میراث برای فرزندان جایگاه و معنا و مفهوم ندارد.

درقرآن کریم هم پدر و هم مادر همواره در یک کلمه خلاصه می شوند وآن کلمه ی «والدین» است، که درآن  پدرو مادر در آن کلمه در هم آمیخته شده وهم تراز همند و یک مفهوم را می رسانند. همانند کلمه «نعلین» جفت و درکنار هم قرار دارند نه در طول یکدیگر،که یکی درجلو باشد ودیگری درپشت سرآن.

بنابراین از کلمه ی «والدین» نمیتوان این برداشت را نمود که آیا اول اسم پدر برده شده یا اسم مادر. در نیکی کردن هم خداوند درقرآن فرقی بینشان قائل نشده است. نمی فرماید به یکی بیشترباید نیکی کنی وبه یکی کمتر. یا اول به پدرت نیکی کن بعد به مادرت،یا اول به مادرت نیکی کن بعد به پدرت، نیکی بر آنان را همسان سفارش داده است.

ولی ما متاسفانه می بینیم که درادواری از  تاریخ، تماما اگر نگوییم قالبا، نام مادران مهجور مانده است. واین مهجورماندن را درهیچ ادواری از تاریخ نمی توان یافت مگر دورانی که تفکر مردسالاری ویا پدرسالاری بر اجتماع حاکم بوده است.

نمونه بارز این تفکررا می توان دردوران فئودالیسم «زمین داری» جستجو کرد.در جامعه ی فئودالیسم این پدرها بودند که مالک ملک وصاحب املاک منقول وغیرمنقول از قبیل خانه ، زمین ، مزارع ، واحشام واقلام وغیره بودند. در این دوران زن هم همانند ملک، جزء متصرفات مرد، و مملوک مالک خودش یعنی شوهرش بوده است.

 در چنین جوامعی درکانون خانواده زنها ومادرها شخص دوم وقائم همسرو یا بعضا پرده نشین وغیرآشکار بودند. این امرسبب می گردید که آنان دارای کسب وکار درآمد مستقلی نباشند. بنابراین نمی توانستند از تمکن مالی کافی برخوردارباشند. اگرهم برخوردار بودند صرفا در قالب خانواده متجلی می یافته است .

بنابراین مالک وصاحب مستقل محسوب نمی شدند. به ندرت دیده می شد که زنان ومادران صاحب مکنت ودارای املاک و اموال باشند. اگرهم بودند درصد کمی ازافراد جامعه ی آن دوران را شامل میشدند. در چنین جوامعی در کانون خانواده زنان ومادران فقط در قبال تمکین ازشوهران وهمچنین کاروفعالیت درخانه ازقبیل پخت پزو شست وشو و فرزندداری وهمچنین کارو فعالیت در مزارع، فقط دستیار شوهرانشان به حساب می آمدند ودر قبال آن فقط نفقه خویش را که شامل خوراک، پوشاک، ومسکن وبعضا خرج وبرج های جانبی بوده را طلب می کردند.

این امرموجب مال اندوزی آنان نمی شد تا در صورت فوت،فرزندان خویش را از ارث خود که دراصطلاح ارث مادری باشد بهره مند سازند. مگر زنان ومادرانی که از قبل به آنان ارثی از گذشتگانشان رسیده باشد و آنان این ارثیه را برای خودشان جداگانه نگهداری کرده باشند. ولی عمدتا این مردها وپدرها بودند که درصورت فوتشان،فرزندانشان در تکاپوی گرفتن ارث ومیراث پدری بودند. ارث ومیراثی که ازنطرمادی آوازه اش گوش فلک را کر می کرد!.

مگه مال پدرته؟!!! مگه مال پدرتا خورده ام؟!!!

اینان جملاتی هستند که کرارا به گوشمان خورده یا می خورند، زمانی که دو نفربرسرمالی یا کالایی درحال مشاجره لفظی اند، مالی که متعلق به شخص خاصی نبوده وکسی خواسته ازآن بهره ای ببرد ولی شخص ثالثی مانع از بهره برداری آن می گردد. این جملات گویای این مسئله اند که باز صحبت ازمال پدراست نه مال مادر.

براستی این مال ومنال پدری باید تا چه اندازه برای وراث عزیزو شیرین باشد که برادران وخواهران همخون وهم خانواده را بجان هم بیاندازد؟! وهیچ خواهروبرادری راضی نباشد ذره ای از آن چشم پوشی کند؟ آیا به این امرعنوانی بغیراز«علاقه» داشتن به مال پدری، عنوان دیگری را می توان لحاظ کرد؟

 مثلا داریم ازخیابانی یاجاده ای با اتومبیل خود یا باپای پیاده رد می شویم، چشممان میافتد به ماشینی که پشتش نوشته شده «یادگارپدر». بلافاصله می فهمیم که این ماشین از پدر خدا بیامرزش به او ارث رسیده است، واگراز او سوال کنی که آیا ماشینت را می فروشی؟ درجواب می گوید تا زنده ام نه! چرا؟!

 چرا او نمی خواهد آن ماشین را از دست بدهد؟ یعنی آن ماشین ازنظراو هیچ عیب ونقصی ندارد؟ چرا حتما دارد ولی چون او بقول پدران ومادران ما فرزندی « اهل » برای پدرومادرش بوده می خواهد با خاطره آنان زندگی کند.بنابراین آن ماشین شاید ازجنبه مادی ارزش چندانی نداشته باشد، ولی به دلیل اینکه در ذهن صاحب فعلی اش خاطره پدر را زنده نگه می دارد، درنظرش عزیزودوست داشتنی است.

اصولا ما آدمها زندگیمان با خاطرات گذشته  توأم است. به جرأت می توان گفت انسانی که در مسیر زندگی خود خاطره ای از گذشته اش ندارد، بلاشک امیدوعشقی هم به آینده زندگی خود ندارد. حقیقتا خاطرات بخش لاینفک از زندگی انسانی واجتماعی ما را شکل می دهند، زندگی ما با یادآوری آن خاطرات بیاد ماندنیست که قوام پیدا می کند.

یکی دیگر ازمصادیق ارث پدری که امروزها هم کاربرد فراوانی درفرهنگ کلامی توده امروزی اجتماع ما دارد، بکاربردن کلمه «خانه پدری»است.

آقا از خودم خانه ای ندارم، در خانه پدری ام زندگی می کنم، یا در سازمانی می خواهی فرمی را تکمیل نمایی،بعد از نام خودت، بلافاصله بایستی نام خانوادگی ات یا همان « شهرت » خود را بنویسی . شهرتی که تو با آن متشخص هستی، شهرتیست که از پدرت به تو رسیده تا با آن شناخته شوی. تازه بعد از آن نام پدرت را از تو می خواهند نه نام مادرت . که آدم نمی فهمد آخر این مادر مادرمرده درهویت وشناسایی ما چه نقشی داشته است؟!

درعصر مالکیت، افراد جامعه فاقد سند سجلی وشناسنامه ای بودند.هویتشان را از پدرشان کسب می کردند. گاهی فرد حتی به سنی میرسیده که پدر بزرگ میشده  ولی خودش به تنهایی آن شخصیت اجتماعی که معرف او باشد را نداشته است،فقط توسط پدرش شناخته می شده نه مادرش.

نظرنگارنده براین نیست که حتما مادر می بایست جای پدر را می گرفت،اگر چنین هم می شد تازه آنهم مادر سالاری که دست کمی از پدر سالاری نداشت! لذا نظربراین است مادری که می بایست درکنار پدرقرار میگرفت  تا نقش اجتماعی اش معلوم و مشخص میشد، پس او را چه پیش آمد که در پشت سر پدر پنهان ماند؟! براستی تو گویی پس کجاست جایگاه واقعی میراث مادری؟...ادامه دارد

نظرات 13 + ارسال نظر
سیدیعقوب آل شفیعی جمعه 16 آبان 1393 ساعت 10:20 ق.ظ http://aleshafie.blogfa.com

به این مباحث پرداخته شود خوب است .انشالله فتح البابی خواهد بود برای حقوق برابر زن و مرد در جامعه خودمان.

همواره حضورتان در وبلاگم مایه دلگرمی برای بنده بوده است

[ بدون نام ] جمعه 16 آبان 1393 ساعت 10:43 ب.ظ

باسلام
شما به توصیه بچه های خطبه سرا از طریق وبلاگ انایوردم خطبه سرا نگین تالش لینک شدیداز وبلاگ شما شناختی ندارم در صورتیکه بدور از قوم گرایی و در راستای وحدت ملی وتوسعه جامعه بشری باشد دست شما را برای همکاری می فشاریم امیدوارم در اسرع فرصت بتوانم وبلاگتان را مطالعه نمایم در لینک کردن وبلاگ ما کاملا مختاریدبرای شما ارزوی تندرستی و موفقیت داریم

سلام- خوش آمدید، از آشنایی با شما خوشبختم.با تعصبات خشک و افراطی،چه قومیتی باشد و چه مذهبی، میانه ای ندارم.
ولی دیانت و قومیت خودم را دوست دارم وبه آن مفتخرم .
وحدت و مودت تمامی اقوام ومذاهب ایرانی درجهت رشد و تعالی مادی و معنوی شعار همبشگی این تارنماست .
ممنون از حضور دلگرم کننده شما. بازهم منتظر شما هستم.
زنده باد تالش ایرانی مسلمان.

کادوس ماسوله رودخان شنبه 17 آبان 1393 ساعت 10:14 ق.ظ http://kados2.blogfa.com/

درود دوست گرامی جناب نعمتی بحث برابری حقوق زن ومرد که طرح نمودید بسیار ارزشمند است ونشان از بزرگ اندیشی شما دارد ، حقوق اجتماعی زن یا مرد به گمانم در هر کشوری متفاوت است وآن هم تابعی است از 1- قوانین مدنی 2-قوانین شرعی (دینی )3- نگرش وبینش خانواده
خوشبختانه اکنون در بسیاری از جوامع پیشر فته با پانهاد ن زنان در عرصه فعالیتهای اجتماعی وقانون گذاری ، زنان تا حدود زیادی با مردان حقوق برابر دارند . متاسفانه با وجود پیشرفتی که در قرن اخیر زنان در فعالیتهای اجتماعی در کشورمان داشته اند همچنان تحت تاثیر 3 عامل که نام بردم یا در بسیاری از حقوق فردی واجتماعی کاملن محرومند یا حقوقی نصف مردان را دارند .به امید اینکه روزی به جایی برسیم که زن ومرد هردو به عنوان انسانی کامل محسوب شده واز حقوق فردی واجتماعی از محدویت جنسیتی برخوردار نشوند .

درود...

هانیه شنبه 17 آبان 1393 ساعت 02:05 ب.ظ http://haniye-hasanzadeh.biogfa.com

سلام
بسیار عالیست استاد

حتی پشت یک مرد موفق همیشه یک زن دلیر قرار دارد.
پس حقوق آنان نیز بایستی برابر باشد. درود بر شما مستدام باشید.

درود...

کاظم از هوانیروز تهران شنبه 17 آبان 1393 ساعت 08:05 ب.ظ

اندیشه ای که زن را پشت پرده نشین میخواهد تفکریست اعماق تاریخی و در گذشته ی تاریخ، ریشه در اسرائلیات داشته واز طریق فرهنگ بادیه نشینی در جوامع عرب مرسوم شده و متاسفانه وارد اسلام سلاطین اموی گردیده است.
این تفکر در فرهنگ ایرانی و شیعی ریشه ندارد.
نمونه بارز برابری زن و مرد را در فرهنگ عاشورا شاهدیم که بعد از شهادت امام حسین رسالت عاشورا بر دوش زینب قرار گرفت .
زینب با سخنان آتشینش "بدون اینکه انگشت بر دهانش بگذارد تا آهنگ صدایش تغییر یابد!! دستگاه حکومت اموی را رسوا ساخت.
زن در تمام عرصه های زندگی باید نه در پشت سر مرد بلکه باید در کنار مرد فعال باشد.

درود - متشکرم

اسفندیارآقاجانی شنبه 17 آبان 1393 ساعت 08:23 ب.ظ http://sfandiar91.blogfa.com/

سلام و خسته نباشید از بابت نوشتن متن درجستجوی میراث مادری!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرزندان خویش را ، با آموزش درست اینترنت ، پیشگام جهان آینده سازیم . ..
http://sfandiar91.blogfa.com/post/6610

سلام دوست خوبم/ خیلی خوش آمدید، صفا آوردید.
از حضور اندیشمندانه شما متشکرم

کوکو تی تی(زلیخاصبا) یکشنبه 18 آبان 1393 ساعت 01:03 ب.ظ

بادرود باابراز خرسندی ازاینکه برابری زنان ومردان را مود توجه قرارداده اید به نظر سالار بودن یکی در خانواد ه تلاش بقیه افراد خانواده واندیشیدن دیگر افراد خانواده را زیر سوأل میبرد وقدرت تصمیم گیری برای افراد خانواده سخت تر میشوددر نتیجه افرادیک خانواد در تنگنا قرا رمیگیرند بخصوص در مواقعی که اتخاذ یک تصمیم لازم وضرور ی است بنابراین در خانواده باید اتحاد در همه موارد باشد تا نتیجه مطلوب شود

باسلام ودرود/ حضور اندیشمندانه خواهر محترمم را در تارنمای حقیر خیر مقدم عرض مینمایم.
امید است با همفکری و هم اندیشی هم، دنیای مجازی بهتر وسالمتری را برای همه صاحب نظران وفرهنگ پژوهان ایران زمین از همه قومیت ها از قوم تالش گرفته تا سایر اقوام معزز ایرانی برای ابراز نظرات فرهنگی و اجتماعی فراهم سازیم.
نظر شریف شما در امر خانواده کاملا منطقی و بجا میباشد و همفکری ومساعدت کلیه افراد خانواده در پیشبرد اهداف آن از ضروریات است و تکمحوری از ناحیه هرکس باشد چه پدر و چه مادر وچه فرزندان موجب سلب آسایش سایر افراد و پیامدش نا بسامانی خانوادگی را در پی خواهد داشت.
در امور زندگی شور و مشورت با همه اعضای خانواده، در شخصیت بخشیدن سایر افراد خانواده در اجتماع و محل زندگی کمک خواهد نمود .
یکبار دیگر از حضور خواهرانه جنابعالی کمال تشکر و قدر دانی را دارم .

صحرائی چاله سرایی یکشنبه 18 آبان 1393 ساعت 08:46 ب.ظ http://deran52.blogfa.com

بسم الله الرحمن الرحیم
اینکه مادر پا به پای پدر در زندگی فرزند نقش دارد شکی نیست. چه بسا در مواردی حتی مادر جلوتر از پدر حرکت می‌کند یعنی در مواردی کاری را مادر انجام می‌دهد که انجامش از عهده پدر خارج است. به همین منظور است که حضرت پیامبر اعظم صلی‌الله فرمود بهشت زیر پای مادران است. و یا حضرت امام راحل ره فرمود: از دامن زن، مرد به معراج می‌رود. آیا کاری که زینب سلام‌الله علیها انجام داد کم از عاشورای حسینی بود؟ آیا در پاسداری از حریم و حرمت ولایت کاری که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها انجام داد کم از دلاوری‌های علی علیه‌السلام در نبرد با مشرکان بود؟ آیا در جنگ تحمیلی بسیاری از زنان ایرانی و مادران شهیدان و رزمندگان اموری را انجام دادند کم از جنگاوری‌های سپاه اسلام بود؟ اینان نشان از حضور زن دارد و بلکه در مواردی حس برتری زن نیز در آن احساس می‌شود.
اما اینکه لزوما در همه جا بایستی مادر را هم همانند پدر در فراز و نشیب‌ها و برنامه‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی یکسان تلقی کرد، گمان می‌کنم صحیح نباشد. یعنی اقتضای مادری و زن بودن اینطوری حکم می‌کند که گاهی در حریم باشد. همانگونه که اقتضای پدری ایجاب می‌کند گاهی از امور مادری به دور ماند.
به هر حال حق و حقوق هریک همواره آنجا که جداگانه است، جداگانه و آنجا که توأم است توأمان بایستی حفظ شود امری درست و منطقی است. و هرگز نبایستی به بهانه حقوق برابری زن و مرد جایگاه زن و مرد را با هم خلط کنیم.

سلام و با تشکر از حضور حضرت عالی و ابراز نظر خوبتان.
جنابعالی از فعالیتهای بی شائبه زن در کنار مرد اشاره فرمودید که این همان سخن مقاله است وشکی درآن نیست.
ولی نکته ی اساسی در این مقاله حقوق زن در کنار مرد است که در اسلام مخصوصا در تشیع علوی و حسینی پذیرفته شده است.
حضرت زینب س این حق اساسی خود را از شوهرش مطالبه نموده بود تا درکنار امام حسین ع قرار گرفت.
وگرنه باید طبق نظر همسرش پشت پرده می نشست وبیرون نمی آمد.
اینکه همواره زن باید تابع نظر مردش باشد و تحت سیطره و نفوذ مرد باشد وبدون اجازه مردش نباید پایش از در خانه بیرون برود،این بر اساس کدام نظریه وتفکر است؟
حال گیریم مرد در خانه ظالم باشد وبه زنش ظلم نماید و زن میخواهد برود بیرون به دادگاه شکایت ببرد آیا باید با اجازه همسرش برود شکایت کند؟!
سنتهای زن ستیزانه همواره در زندگی مردمان بدوی وحتی در همین عصر حاضر هم در بعضی از قبایل در ایران وسایر کشورهای جهان سومی رواج دارد که هیچ سنخیتی با دین مترقی اسلام علوی ندارد. چون از دوران و اعصار خاصی به جا مانده است.
باتشکر مجدد از حضور گرم جنابعالی

درود
"از دامن زن است که مرد به معراج می رود "

زن و مرد هر دو انسان اند و برابر.

به نظر من زن ستیزی از فرهنگ جاهلیت عرب به ایران ارث رسیده و در تاریخ باستانی ایران و فرهنگ شیعه جایگاه و ریشه ای نداره
در تاریخ ایران باستان حقوق زن رعایت می‌گردیده و زنان ایرانی از احترام و عزت خاصی برخوردار بوده اند. زمان هخامنشیان در ایران دریاسالار زن داشتیم ، زنان حقوق برابر با مردان داشتند
الان در جامعه ما زنان علاوه بر ایفای نقش مادری و تربیت فرزندان، همپای مردان به کار و فعالیت اجتماعی می پردازند ولی از نظر قانونی حقوقی تبعیض آمیز نسبت به مردان دارن
( ارث زن نصف مرد - دیه نصف- شهادت در دادگاه نصف و ...)و جامعه ای که زنانش پیشرفت نکنن و آرامش نداشته باشند هرگز توسعه نخواهد یافت و پیشرفت نخواهد کرد.

با سلام و تشکر از ابراز نظر مترقیانه شما بانوی مکرم ایران زمین.
مواردی را که اشاره فرموده اید کاملا درست به نظر میرسد.
مواردی را هم که در داخل پرانتز اشاره نموده اید به نظر میرسد مقداری بحث و تفسیر باید رویش بشود.
ما برای نمایان سازی زوایای پنهان اسلام محمدی ص و علوی ع نیاز به نظرات دین پژوهان و روشنفکران دینی داریم.
ما با احادیث جعلی که میگوید زن به هنگام صحبت کردن باید انگشت داخل دهانش کند تا صدایش تحریک کننده نباشد نمی توانیم به حقایق نظرات اسلام پیرامون زن و حقوق اجتماعی آن برسیم.
عاشورای حسینی ع و زینبی س خود سند گویای برابری حقوق اجتماعی زن و مرد را به رخ جهانیان کشیده است.
سنتهای زن ستیزانه همواره در زندگی مردمان بدوی وحتی در همین عصر حاضر هم در بعضی از قبایل در ایران وسایر کشورهای جهان سومی رواج دارد که هیچ سنخیتی با دین مترقی اسلام علوی ندارد. چون از دوران و اعصار خاصی به جا مانده است.زن سنتی و پشت پرده نشین هیچ موقع نمیتواند معرف زن اسلامی و شیعی باشد
کتاب "فاطمه فاطمه است" اثر معلم شهید دکتر علی شریعتی را بنده برایتان توصیه میکنم تا بخوانید.
باتشکر مجدد از حضور گرم خواهرانه جنابعالی

غریبه دوشنبه 19 آبان 1393 ساعت 02:47 ب.ظ http://ahmadas1368.blogfa.com

پدر و پسر داشتن صحبت میکردن . . .
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟
پسر میگه : من !
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو ؟؟ !
پسر میگه : بازم من شیرم !
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو !؟
پسر میگه : بابا تو شیری !
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا . . .
به سلامتی هرچی پدره . . .

فرقی نیست بین دوستی که غریبه باشد و غریبه ای که دوست باشد. پس هرچه از غریبه رسد نیکوست. مرسی غریبه

[ بدون نام ] دوشنبه 19 آبان 1393 ساعت 03:20 ب.ظ

در نگاه قرآن زن، انسانی همانند مرد است و انسانیت چیزی مربوط به جنس و تن نیست
------------------------------------
در اسلام، همچنانکه مردان از پدرانش ارث می‌برند، زنان نیز ارث می‌برند در آیه 7 سوره نساء می‌خوانیم که برای مردان از آنچه پدر و مادر و خویشان بر جای گذاشته‌اند سهمی است و برای زنان از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای گذاشته‌اند سهمی است خواه کم باشد یا زیاد... درست اثبات ارث برای زنان در موقعی بود که نه تنها عرب جاهلی برای زن از ارث حقی قائل نبود حتی جوامع متمدن نیز تا همین اواخر برای زن حقی از میراث قائل نبودند
-------------------------------------------
پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید هر گاه تا تو زنده هستی هر دو یا یکی از آن دو سالخورده شوند ، آنان را میازار و به درشتی خطاب مکن و با آنان به اکرام سخن بگوی
============
سلام اقای نعمتی کرفکوهی

من شعر و ادبیات رو دوست دارم مخصوصا عاشقانه
اون شعر ها از خودم نیست
چند وقتی به شعر سرودن فکر میکنم
شاید یه روز شعر گفتیم و تو وب بزارم

درودبر اندیشه ی پاکت غریبه ی گلم. از متن نوشتاری ات مشخص است جوانی متدین و اهل معرفت و دانش هستی وسطح اطلاعات دینی و دانش اجتماعی شما بالاست. جامعه جوان ایران باید به وجود نازنینانی چون شما افتخار کند. توکل و تقوا و دانش را برایتان خواهانم.

رسول امیدی دوشنبه 19 آبان 1393 ساعت 09:32 ب.ظ http://lapvandan.blogfa.com/

سلام استاد تشکر از مطلب خوب از لطف همیشگی تان

یک خبر هم دارم کامپیوترم فعلا خرابه برای همین دیر به دیر مزاحمت میشم

یاسر سه‌شنبه 27 آبان 1393 ساعت 12:44 ب.ظ

سلام اقای نعمتی.چرا شما رو تو سایت داریباغ نمببینیم. امدوارم این مطالب رو تو سایت داریباغ هم بذارید/چون که ما بیشتر به اون سایت سر میزنیم. البته این سایتم که حسن اقا درست کرده حرف نداره اما خودت میدونی که دارباغ یه چیز دیگست.برا

سلام/ خیلی خوش آمدی یاسر. شما یاسرقنبرزاده هستین؟ سایت دارباغ بایداز بنده درخواست نماید تا درآنجا مطلب بگذارم چون بدون موافقت آقای آبسکون این امر میسر نمی باشد. آره همانگونه که گفته اید سایت داریباغ خیلی قشنگه مثل خودت مست وملنگه. هنی بری امه سربژن خاصه زوئه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد