سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

سرزمین نوروز

دراین تارنما،مجموعه اشعار تالشی و فارسی، مقاله ها و طنز نوشته ها، اثر رضا نعمتی کرفکوهی ارائه میگردد.

السلام عیلک یا ثارالله

السلام علیک یا ثارالله

محرم ماه (معرفت و محّبت)

بسم رب الشهداء والصدیقین

ثار به معنای خون است. در جنگهای قبیله ای اعراب اگر شخصی از قبیله ای  به دست افراد قبیله ی  دیگر کشته میشد، قبیله ی کشته داده،همواره یک" ثار" یعنی ریختن خون یک نفر بعنوان طلب وگرفتن انتقام از قبیله ی مقابل را برای خودش محفوظ  نگه میداشت.

ثارالله به این مفهوم است که حسین (ع) از قبیله خداوند است وخون به ناحق ریخته شده او همیشه  به عنوان یک طلب نزد خداوند محفوظ است. 

محرم، یادآورخلق  حماسه ای است در یک نبردی نابرابر،که یک طرفش حق وحق طلبی وآزادی وپاکی ودرطرف مقابل باطل ودنیا طلبی وپلیدی است. جهانیان امروز پیرو هرمکتب ومذهبی که هستند، این  کار حماسی حسین ابن علی (ع ) را تحسین میکنند وبه آن ارج می نهند وگاها نیز ازآن الگوبرداری میکنند.مثل (گاندی رهبر فقید هند)

امام حسین به درستی وارث همه ی پیامبران است. همه آنانی که در طول تاریخ در مقابل پیامبران زمان خود ایستادند، گویی به یکباره زنده شده ودر پیرامون پلیدترین شخص تاریخ ، "یزید" گرد آمده بودند!!

امام حسین در آن برهه از تاریخ ، تنها وارث رسول خدا وجانشین برحقّ اش بود.امتی که روزگاری درکنار محمد (ص) به پیشوایی او به حج می پرداختند، در سال 61 هجری پیشوا وجانشین  پیامبرشان را نشناختند واورا رها ساختند. تنهایش گذاشتند وبه مراسم حج خود ادامه دادند.

 وچه زیبا مرحوم دکتر شریعتی در این باره میگوید.

 ...واگردر صحنه حق وباطل نیستی ،هرکجا که میخواهی باش!

خواهی  به صلوة بایست.خواهی به شراب بنشین!.هیچ فرقی ندارد...

موقعی که حسین ع حج را نیمه تمام گذاشت وعازم کوفه شد،آنانی که حسین را همراهی نکردند وهمچنان برگرد کعبه مشغول طواف بودند، با آنانی که همزمان بر گرد کاخ سبز معاویه درحال چرخیدن بودند مساوی اند!....

...واما نکاتی چند در باب مقوله ی " معرفت " و " محبت "

معرفت، به مفهوم شناخت وشناختن ودانستن براساس دانش وفهم است ومحبت به معنای دوست داشتن وابراز دوستی کردن وعشق ورزیدن . این دورا نمیتواند جدا از هم تفسیرنمود وپنداشت که در ره محبت و مهرورزی به معرفت چه حاجت است؟.واقعیت این است که نه هرمعرفتی به محبت ختم میشود ونه هر محبتی ریشه در معرفت دارد.

 معرفت اگرعلم شناختن شئ وشخص مقابل باشد،گاهی مثبت وگاهی منفی است. یعنی بر روی شخص یا اشخاص وغیره... مارا به شناختی میرساند که نهاینا میگوییم فلان شخص یا فلان شئ بد است یا خوب است. اگر بد باشد رهایش میکنیم واگر خوب باشد حتما دوستش خواهیم شد وبه آن محبت هم خواهیم ورزید.

سوال اینجاست مگرمیشود به کسی "معرفت" داشت ولی به او "عشق" نورزید؟!

 پایه ومبنای محبت اگر معرفت نباشد، تمام محبتهایی که در کره زمین وجود دارد همه باهم مساوی اند. یعنی محبت آن بت پرست به بت اش، ومحبت آن گاو پرست به گاوش،برابر است با محبت یک خداپرست به خداوند یکتایش!.

گاهی محبتها بی پایه واساس اند.حتی انسان را تا مرز پرستش هم به پیش می رانند. ما اگر به خداوند یکتا هم بدون معرفت، عشق بورزیم، مساوی هستیم با بت پرستانی که حضرت ابراهیم بتهایشان را با تبر شکست وسپس تبررا برگردن بت بزرگشان آویخت.

چرا آویخت؟! برای اینکه بتواند با کمک استدلال وبرهان ومعرفت، محبت کورکورانه را ازمحبّان بت ها بگیرد وآنان را به معرفت برساند.

برعکس آن،اگر محبت به خداوند یکتا هم از پشتوانه معرفت برخوردار نباشد همواره درخطر استهزاء استدلالیون سفسطه گر ضد خدا قرار میگیرد.

بنابراین "معرفت" مقدم بر "محبت" است.زیرا کار اساسی بر دوش معرفت است ومحبت فقط نقش " محکم کاری " را برای معرفت بازی میکند.

مثلا شما دوستی دارید که به او محبت دارید وبرعکس او هم به شما محبت دارد.از کی محبوب هم شده اید؟ یقینا روزی که به هم شناخت پیدا کرده اید.وگرنه قبل از این هم، چندین مرتبه درکوچه وبازار همدیگر را دیده بودید، ولی بی محل از کنارهم رد شده اید، آیا محبتی به هم داشته اید؟! یقینا نه چرا؟ چون هیچ شناختی از هم نداشته اید.

باباطاهر میگوید، هرآنچه دیده بیند دل کند یاد.( میگوید دیده بیند) زیرا دیده هم در حد خودش یکی از ابزارهای شناخت است،یک نوع شناخت ابتدائی.اگراین شناخت " یعنی دیدن" رخ نمی داد آیا محبتی پدید می آمد؟

حال اگر بر خود بقبولانیم که محبت از راه دل است الّاغیر. باز این سوال مطرح میشود که آیا از راه دل هم میشود به شناخت راه پیدا کرد یا نه دل همواره بدون معرفت، محبت میورزد؟؟؟؟!!!!!

( جواب این قسمت را  به دوستان خواننده ی عزیزم می سپارم)

واما اینکه محرم ماه معرفت ومحبت امام حسین است باید گفت،توده ی مردم ایران در طول تاریخ تشیع وظیفه اش را در قبال ائمه اطهار مخصوصا امام حسین ع به نحو احسن انجام داده است وآن ابراز محبت به این خاندان پاک  است. ولی این وظیفه ی دانشمندان اسلام شناس وامام شناسان بود وهست که ائمه اطهار را به صورت واقعی وحقیقیشان به مردم بشناسانند وپشتوانه معرفتیِ محبت مردم را مستحکم نمایند.

زنده نگه داشتن خاطره عاشورا کاریست درست واساسی،  ولی صرفا با کوبیدن بر طبلهای توخالی! دردهه محرم و شنیدن مداحی بعضی از مداحانی که از این راه به نوایی رسیده اند! و دلشان برای تراولهای تانخورده لک زده و بخاطر همین است که میگویند ماهرچه داریم از امام حسین داریم!، نمیتوان به مقام معرفت وشناخت امام حسین ع نایل گشت.

برای شناخت نهضت امام حسین (ع)، تاکنون کتابهایی به رشته تحریر درآمده که هرکدام از دیدگاه خودشان زوایایی از این حماسه ی تاریخی را آشکارمی سازند.

مهمترینشان را میتوان ، کتاب "حماسه ی حسینی " اثر استاد شهید مطهری را نام برد ودیگری کتابیست با عنوان " حسین وارث آدم " اثر زنده یاد دکترعلی شریعتی ،وسومی کتابیست که از سالهای پیشین به چاپ رسیده با عنوان" شهید جاوید" اثرآقای صالحی نجف آبادی.

امیداست با خواندن این آثار، بتوانیم شناختی در حد توان خود به این امام عارف پیدا کنیم.

(وبلاگ خله لون، دهه محرم که یادآور خلق زیباترین حماسه ی تاریخ بشریت توسط حسین ابن علی (ع) ویارانش است را گرامی داشته وشهادت سومین پیشوای برحق مسلمانان را به تمام امت اسلام به ویژه مردم مسلمان تالش زبان ایران عزیز تسلیت میگوید).

نظرات 21 + ارسال نظر
رسول امیدی شنبه 3 آبان 1393 ساعت 09:50 ب.ظ http://lapvandan.blogfa.com/

سلام دوست عزیزم
ممنونم

صحرائی چاله سرایی شنبه 3 آبان 1393 ساعت 10:10 ب.ظ http://deran52.blogfa.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
از یادداشت فلسفه‌گونه‌ات در خصوص امام حسین علیه‌السلام و قیام عاشورا و رویارویی حق و باطل بهره‌مند شدم. زیبا بود. دستت درد نکند. اینگونه تحلیل قشنگ می‌نویسی و بعد حقیر را ...؟!
به هر روی دست مریزاد. بسیار کار خوبی کردی که به مقوله حق و باطل پرداختی.
از تشریف فرمایی شما به دران هم متشکرم.
از اینکه مرا امیدوارتر کردی به حسین جانم و حسین جانمان باز هم متشکرم.
مرحبا. بگذار من هم غبطه بخورم به صفای طینت و باورت.
صفایی که حسین جان را به خود نزدیک می‌بیند به آنچه که حقیقت دارد.
بگذار این رعیت حسین جان که جان عالمی است این حسین، به آن عشق تو و امثال تو غبطه بخورد.
اشکم را درآوردی ای همزبان و هم‌ریشه و هم کیش و هم آئینم.
بیا با هم به حسینیه آن پیرمرد درآئیم و غریبانه و بی‌آلایش در آلایش برای حسین جانمان بگیریم و سینه بزنیم و مداحی کنیم و روضه بخوانیم .
و هرگز و اصلا نیازی نیست تا دوربینی باشد و ضبط صدایی و بلندگویی و ...
گرچه هم دوربین خدا هست و هم ضبطش و هم بلندگوی که انعکاسش همیشگی است.
خوشا به حالت و خوشا به حالم که به حسینیه دران درآمدی و مرا با این نظر زیبایت منقلب نمودی.
متشکرم

سیدیعقوب آل شفیعی شنبه 3 آبان 1393 ساعت 11:33 ب.ظ http://aleshafie.blogfa.com

احسنت به شمای بزرگوار که به اندازه توان خود حق مطلب را ادا کردید.

هانیه یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 12:36 ق.ظ

سلام
ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان بر شما تسلیت باد
برقرار باشید

غریبه یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 04:41 ب.ظ http://ahmadas1368.blogfa.com

عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین

دوست خوبم ممنونم از این اطلاعات که در اختیار بنده گذاشتید. بنای عشقتان مستدام باد و لطفتان بیکران .

غریبه یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 04:43 ب.ظ http://ahmadas1368.blogfa.com

عالم همه محو گل رخسار حسین است

ذرات جهان درعجب از کار حسین است

دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش

یعنی که خدای تو عزادار حسین است

غریبه یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 04:44 ب.ظ http://ahmadas1368.blogfa.com

السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن

غریبه یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 04:57 ب.ظ http://ahmadas1368.blogfa.com

اسامی شهدای کربلا از یاران حسین علیه السلام طبق روایاتی که از لابلای کتب تاریخ به دست آمده از بنی هاشم و غیر بنی هاشم بدین شرح ذکر شده است:
فرزندان امیرالمؤمنین (علیه السلام):
۱ـ ابو بکر بن علی (که شهادت وی با شک و تردید ذکر شده است)
۲ـ عمر بن علی
۳ـ محمد الاصغر بن علی
۴ـ عبد الله بن علی
۵ـ عباس بن علی
۶ـ محمد بن العباس بن علی
۷ـ عبد الله بن العباس بن علی
۸ـ عبد الله الاصغر
۹ـ جعفر بن علی
۱۰ـ عثمان بن علی
(فرزندان امام حسن):
۱۱ـ قاسم بن حسن
۱۲ـ ابو بکر بن حسن
۱۳ـ عبد الله بن حسن
۱۴ـ بشر بن حسن
(فرزندان امام حسین):
۱۵ـ علی بن الحسین الاکبر
۱۶ـ عبد الله الرضیع
۱۷ـ ابراهیم بن الحسین (این نام را ابن شهر آشوب در کتاب خود آورده و تعداد دیگری نیز بدان اضافه کرده است) .
(فرزندان عبد الله بن جعفر):
۱۸ـ محمد بن عبد الله بن جعفر
۱۹ـ عون بن عبد الله بن جعفر
۲۰ـ عبید الله بن عبد الله بن جعفر
(فرزندان عقیل بن ابی طالب):
۲۱ـ مسلم بن عقیل
۲۲ـ جعفر بن عقیل
۲۳ـ جعفر بن محمد بن عقیل (نام وی را نیز ابن شهر آشوب ذکر کرده است) .
۲۴ـ عبد الرحمن بن عقیل
۲۵ـ عبد الله الاکبر بن عقیل
۲۶ـ عبد الله بن مسلم بن عقیل
۲۷ـ عون بن مسلم بن عقیل
۲۸ـ محمد بن مسلم بن عقیل
۲۹ـ محمد بن ابی سعید بن عقیل
۳۰ـ احمد بن محمد الهاشمی (هر چند که در میان کتب تاریخی نامی از این شخص برده نشده و نه جزء فرزندان عباس و نه غیر او ذکری به میان نیامده اما وی را نیز ابن شهر آشوب آورده است).
یاران امام از غیر بنی هاشم که در واقعه کربلا به شهادت رسیده‏اند به ترتیب حروف الفبا
۱ـ ابراهیم بن الحصین الاسدی
۲ـ ابو الحتوف بن الحارث الانصاری
۳ـ ابو عامر النهشلی
۴ـ ادهم بن امیه العبدی
۵ـ اسلم الترکی (آزاد شده حسین ع)
۶ـ امیة بن سعد الطایی
۷ـ أنس بن الحارث الکاهلی
۸ـ أنیس بن معقل الاصبحی
۹ـ بریر بن خضیر الهمدانی
۱۰ـ بشر بن عبد الله الحضرمی
۱۱ـ بکر بن حی التیمی
۱۲ـ جابر بن الحجاج التیمی
۱۳ـ جبلة بن علی الشیبانی
۱۴ـ جنادة بن الحارث السلمانی
۱۵ـ جنادة بن کعب الانصاری
۱۶ـ جندب بن حجیر الخولانی
۱۷ـ جون (آزاد شده ابی ذر)
۱۸ـ جوین بن مالک التمیمی
۱۹ـ الحارث بن امرئ القیس الکندی
۲۰ـ الحارث بن نبهان (آزاد شده حمزه)
۲۱ـ الحباب بن الحارث
۲۲ـ الحباب بن عامر الشعبی
۲۳ـ حبشی بن قاسم النهمی
۲۴ـ حبیب بن مظهر الاسدی
۲۵ـ الحجاج بن بدر السعدی
۲۶ـ الحجاج بن مسروق الجعفی
۲۷ـ الحر بن یزید الریاحی
۲۸ـ الحلاس بن عمرو الراسبی
۲۹ـ حنظلة بن اسعد اشبامی
۳۰ـ حنظلة بن عمرو الشیبانی
۳۱ـ رافع (آزاد شده مسلم الازدی)
۳۲ـ زاهر بن عمرو الکندی (آزاد شده عمرو بن حمق)
۳۳ـ زهیر بن لبشر الخثعمی
۳۴ـ زهیر بن سلیم الازدی
۳۵ـ زهیر بن القین البجلی
۳۶ـ زیاد بن عریب الصائدی
۳۷ـ سالم (آزاد شده بنی المدینه الکلبی)
۳۸ـ سالم (آزاد شده عامر عبدی)
۳۹ـ سعد بن الحارث الانصاری
۴۰ـ سعد (آزاد شده علی بن ابی طالب ع)
۴۱ـ سعد (آزاد شده عمرو بن خالد صیداوی)
۴۲ـ سعید بن عبد الله الحنفی
۴۳ـ سلمان بن مضارب البجلی
۴۴ـ سلیمان (آزاد شده حسین ع)
۴۵ـ سوار بن منعم النهمی
۴۶ـ سوید بن عمرو بن ابی المطاع
۴۷ـ سیف بن الحارث بن سریع الجابری
۴۸ـ سیف بن مالک العبدی
۴۹ـ شبیب (آزاد شده حارث جابری)
۵۰ـ شوذب (آزاد شده بنی شاکر)
۵۱ـ الضرغامة بن مالک
۵۲ـ عائذ بن مجمع العائذی
۵۳ـ عالبس بن ابی شبیب الشاکری
۵۴ـ عامر بن حسان بن شریح بن سعد بن حارثه بن لام بن عمرو بن طریف بن عمرو بن بشامة بن ذهل بن جدعان بن سعد بن قطرة بن طی
۵۵ـ عامر بن مسلم العبدی
۵۶ـ عباد بن المهاجر الجهنی
۵۷ـ عبد الأعلی بن یزید الکلبی
۵۸ـ عبد الرحمن الارحبی
۵۹ـ عبد الرحمن بن عبد ربه الانصاری
۶۰ـ عبد الرحمن بن عروة الغفاری
۶۱ـ عبد الرحمن بن مسعود التیمی
۶۲ـ عبد الله بن ابی بکر (چنان که جاحظ در کتاب الحیوان آورده وی از کسانی است که در واقعه کربلا به شهادت رسیده است)
۶۳ـ عهد الله بن بشر الخثعمی
۶۴ـ عبد الله بن عروة الغفاری
۶۵ـ عبد الله بن عمیر بن جناب الکلبی
۶۶ـ عبد الله بن یزید العبدی
۶۷ـ عبید الله بن یزید العبدی
۶۸ـ عقبة بن سمعان
۶۹ـ عقبة بن الصلت الجهنی
۷۰ـ عمارة بن صلخب الازدی
۷۱ـ عمران بن کعب بن حارثة الاشجعی
۷۲ـ عمار بن حسان الطائی
۷۳ـ عمار بن سلامة الدالانی
۷۴ـ عمرو بن عبد الله الجندعی
۷۵ـ عمرو بن خالد الازدی
۷۶ـ عمرو بن خالد الصیداوی
۷۷ـ عمرو بن قرظة الانصاری
۷۸ـ عمرو بن مطاع الجعفی
۷۹ـ عمرو بن جنادة الانصاری
۸۰ـ عمرو بن ضبیعة الضبعی
۸۱ـ عمرو بن کعب ابو ثمامة الصائدی
۸۲ـ قارب (آزاد شده حسین ع)
۸۳ـ قاسط بن زهیر التغلبی
۸۴ـ القاسم بن حبیب الازدی
۸۵ـ کردوس التغلبی
۸۶ـ کنانة بن عتیق التغلبی
۸۷ـ مالک بن ذودان
۸۸ـ مالک بن عبد الله بن سریع الجابری
۸۹ـ مجمع الجهنی
۹۰ـ مجمع بن عبید الله العائذی
۹۱ـ محمد بن بشیر الحضرمی
۹۲ـ مسعود بن الحجاج التیمی
۹۳ـ مسلم بن عوسجه الاسدی
۹۴ـ مسلم بن کثیر الازدی
۹۵ـ مقسط بن زهیر التغلبی
۹۶ـ منجح (آزاد شده امام حسن ع)
۹۷ـ الموقع بن ثمامة الاسدی
۹۸ـ نافع بن هلال الجملی
۹۹ـ نصر (آزاد شده علی ع)
۱۰۰ـ النعمان بن عمرو الراسبی
۱۰۱ـ نعیم بن عجلان الانصاری
۱۰۲ـ واضح الرومی (آزاد شده حارث سلمانی)
۱۰۳ـ وهب بن حباب الکلبی
۱۰۴ـ یزید بن ثبیط العبدی
۱۰۵ـ یزید بن زیاد بن مهاصر الکندی
۱۰۶ـ یزید بن مغفل الجعفی
چنانچه سی تن از بنی هاشم را به این تعداد که ذکر شد اضافه کنیم.تعداد شهدای کربلا به ۱۳۶ نفر می‏رسد و چون قیس بن مسهر صیداوی و عبد الله بن بقطر و هانی بن عروة را نیز جزء آنها قرار دهیم تعداد آنها به ۱۳۹ نفر خواهد رسید.

غریبه یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 04:58 ب.ظ http://ahmadas1368.blogfa.com

اسامل 72 تن روز عاشورا
1- ابا عبدالله ( ابو شهدا - حسین بن علی (ع کنیه ابا عبدالله را رسول خدا (ص) از هنگام ولادت بر حضرت امام حسین نهادند . امام حسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد . رسول خدا (ص) نام این فرزند زهرا (ع) را حسین نهاد . وی مورد علاقه شدید پیامبر (ص) بود و آن حضرت درباره او می فرماید : حسین منی و انا من حسین ... وی در آغوش پیامبر بزرگ شد . هنگام رحلت رسول خدا ، شش ساله بود . در دوران پدرش علی بن ابی طالب (ع) نیز از موقعیت بالایی برخوردار بود ، علم ، بخشش ، بزرگواری ، فصاحت ، تواضع ، دستگیری از بینوایان ، عفو ، حلم و ... از صفات برجسته این حجت الهی بود . پس از شهادت پدرش امامت به امام حسن بن علی (ع) رسید همچون سربازی مطیع رهبر و مولای خویش و همراه برادر بود . پس از انعقاد پیمان صلح میان امام مجتبی (ع) و معاویه ، با برادرش و بقیه اهل بیت (ع) به مدینه آمدند . با شهادت امام حسن مجتبی (ع) در سال 49 یا 50 هجری بار امامت به دوش سید الشهدا قرار گرفت . با مرگ معاویه در سال 60 هجری یزید به والی مدینه نوشت که از امام حسین (ع) بیعت بگیرد . اما سید الشهدا که فساد یزید و بی لیاقتی او را می دانست ، از بیعت امتناع کرد و برای نجات اسلام از سلطه یزید که به زوال و محو دین می انجامید ، راه مبارزه را پیش گرفت . از مدینه به مکه هجرت کرد و در پی نامه نگاری های کوفیان و شیعیان عراق با آن حضرت و دعوت برای آمدن به کوفه ، آن امام ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد و نامه هایی برای شیعیان کوفه و بصره نوشت و بادرسافت پاسخ کوفیان در بیعت شان با مسلم بن عقیل ، در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجری از مکه به سوی عراق ، حرکت کرد . پیمان شکنی کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل اوضاع عراق نامطلوب ساخت و سید الشهدا که همراه خانواده ، فرزندان و یاران به سوی کوفه می رفت ، پیش از رسیدن به کوفه در سرزمین کربلا در محاصره سپاه کوفه قرار گرفت . تسلیم نیرو های یزیدی نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین مظلومانه و تشنه کام ، همراه فرزندان و اصحابش به شهادت رسید . از آن پس ، کربلا کانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگی شد و کشته شدن وی ، سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدان های خفته گردید

2- ابراهیم بن حصین ازدی : از شهدای کربلا و اصحاب دلاور امام حسین (ع) بود ؛ از جمله کسانی که سید الشهدا (ع) در لحظات تنهایی ، نام برخی از یاران را می برده و صدا می زده است : " و یا ابراهیم بن الحسین ... " . وی بعد از ظهر عاشورا در کنار امام حسین (ع) به شهادت رسید .

3- ابوبکر حسن بن علی : از شهدای کربلا ، فرزند امام حسن مجتبی (ع) . مادر او ام ولد بود . از مدینه همراه عمویش امام حسین (ع) به کربلا آمد و روز عاشورا پس از شهادت قاسم بن حسن ، خدمت سید الشهدا آمد و اجازه میدان طلبید و به میدان رفت و پس از نبردی دلاورانه به شهادت رسید

. 4- ابو ثمامه صائدی : از یاران سید الشهدا و شهید نماز ، که روز عاشورا به فیض شهادت رسید . وی از چهره های سرشناس شیعه در کوفه و مردی آگاه و شجاع و اسلحه شناس بود . مسلم بن عقیل در ایام بیعت گرفتن از مردم برای نهضت حسینی ، او را مسؤول دریافت اموال و خرید اسلحه قرار داده بود . نامش عمربن عبدالله بود . پیش از شروع درگیری های کربلا خود را از کوفه به کربلا رساند و به امام پیوست . روز عاشورا ، که یاران امام به تدریج شهید می شدند و از تعدادشان کاسته میشد و این کاهش محسوس بود ابو ثمامه هنگام ظهر خدمت امام آمد و گفت جانم به فدای تو ! چنین می بینم که دشمنان به تو نزدیک شده اند . به خدا قسم تو کشته نخواهی شد مگر اینکه من پیش از تو کشته شوم دوست دارم این خدای خود را در حالی ملاقات کنم که این نماز که وقتش نزدیک است بخوانم . امام نگاهی به بالا افکند و فرمود : نماز را به یاد آوردی ، خدا تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد . آری ، اینک اول وقت نماز است . مهلتی از سپاه دشمن خواستند . آنگاه ابو ثمامه و جمعی دیگر ، با امام حسین (ع) نماز جماعت خواندند . وی جزء آخرین سه نفری بود که از یاران امام تا عصر عاشورا زنده مانده بودند . برخی گفته اند که در اثر جراحت های بسیار بر زمین افتاد ، خویشانش او را به دوش کشیده و از میدان به در بردند و مدتها بعد از دنیا رفت

5- ابو عمرو نهشلی ( یا : خثعمی ) : از شهدای کربلاست که به قولی در حمله اول و به قولی در نبرد تن به تن شهید شد . از شخصیت های کوفه و مردی متهجد و شب زنده دار بود

6- اسلم ترکی : یکی از شهدا کربلا . وی غلام سیدالشهدا و ترک زبان بود ، تیر انداز و کماندار و قاری قرآن و آشنا به عربی بود . وی دلاورانه جنگید و بر زمین افتاد . امام به بالین او آمد و گریست و چهره بر چهره او نهاد . اسم چشم گشود و امام حسین (ع) را بر بالین خود دید ، تبسمی کرد و جان داد

. 7- امیة بن سعد طائی : از شهدای کربلا به شمار آمده که خود را در کربلا به امام حسین (ع) رساند و روز عاشورا ، به نقلی در حمله اول شهید شد

. 8- انس بن حارث کاهلی : از شهدای کربلاست . وی از اصحاب رسول خدا (ص) ، از طائفه بنی کاهل از بنی اسد بود . پیرمردی سالخورده ، از شیعیان کوفه بود که موقعیتی والا داشت . شبانه خود را به کربلا رساند و روز عاشورا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسید .

9- بریربن خضیر همدانی : از شهدای کربلاست . از اصحاب وفادار امام حسین (ع) و از انسان های شایسته و پرهیزگار که زاهد ، قاری قرآن و معلم قرآن و از شجاعان بزرگوار کوفه ، از قبیله همدان بود . وی در سال 60 هجری از کوفه به مکه رفت و به امام حسین (ع) پیوست و همراه او به کوفه آمد . شب عاشورا نیز از کسانی بود که برخاست و در حمایت و جانبازی یزای امام ، سخنانی ایراد کرد . روز عشورا به میدان رفت و خطاب به سپاه عمر سعد خطابه ای ایراد کرد و به نکوهش آنان پرداخت . بریر ، پس از حر به میدان رفت و جنگید تا شهید شد

. 10- جابر بن حارث سلمانی : از شهدای کربلاست . وی از شخصیت های شیعه در کوفه بود . در نهضت مسلم بن عقیل هم شرکت داشت و پس از شکست آن ، همراه گروهی به سوی حسین حرکت کردند و پیش از رسیدن آن حضرت به کربلا ، به او پیوستند .

11- جابر بن حجاج تیمی : از شهدای عاشورا در حمله نخست است . وی از سوارکاران شجاع کوفه بود که در کربلا از سپاه عمر سعد به سپاه حسین (ع) پیوست . در نهضت مسلم بن عقیل نیز از بیعت کنندگان با وی بود .

12- جبلة بن علی شیبانی : از شجاعان کوفه که در کربلا در حمله اول روز عاشورا به شهادت رسید . وی در صفین ، در رکاب امیرالمومنین (ع) حضور داشت و در قیام مسلم بن عقیل در کوفه همراه او بود . پس از شهادت مسلم نزد قبیله خود رفت و پنهان شد و انگاه که امام حسین (ع) به کربلا آمد خود را به آن حضرت رساند و در رکابش جنگید و شهید شد .

13- جعفر بن عقیل بن ابی طالب : فرزند عقیل و عمو زاده سیدالشهدا بود . روز عاشورا در رکاب امام حسین (ع) شهید شد

. 14- جعفر بن علی بن ابی طالب : فرزند امیر المومنین وبدار ابوالفضل العباس بود که در کربلا شهید شد . هنگام شهادت 19 سال داشت

. 15- جنادة بن کعب انصاری : از شهدای کربلاست . از مکه همراه امام حسین (ع) به کوفه آمد و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید . پسرش ( عمر بن جناده ) هم در کربلا شهید شد .

16- جندب بن حجیر خولانی : از شهدای کربلا در روز عاشور است . وی از چهره های بارز شیعه در کوفه و از یاران علی (ع) بود و قبل از رسیدن سپاه حر به کاروان امام حسین (ع) ، از کوفه بیرون آمد و به کاروان حسینی پیوسته بود . شهادتش را در حمله اول نوشته اند .

17- جون : غلام سیاه ابوذر غفاری که در کربلا به شهادت رسید . جون بن حوی پس از شهادت مولایش ابوذر به مدینه برگشت و در خدمت اهل بیت در آمد . در سفر کربلا ، از مدینه همراه امام تا مکه و از آنجا به کربلا آمد . چون به اسلحه سازی و اسلحه شناسی آشنا بود ، شب عاشورا هم در کربلا به کار اصلاح سلاحها اشتغال داشت . با آنکه سن او زیاد بود ، ولی روز عاشورا از سید الشهدا (ع) اذن میدان طلبید . امام او را رخصت داد و آزادش کرد . ولی او با اصرار می خواست در روز های شادی و غم و راحتی و رنج از خاندان پیامبر جدا نشود . پس از نبرد وقتی بر زمین افتاد امام خود را بر بالین او رساند و چنین دعا کرد : خدایا ! رویش را سفید و بویش را معطر کن و او را با نیکان محشور گردان .

18- حبیب بن مظاهر : از شهدای والا قدر کربلا بود . در هر سه جنگ صفین ، نهروان و جمل ، در رکاب علی (ع) شرکت داشت و در نهضت مسلم بن عقیل در کوفه ، از کسانی بود که در راه بیعت گرفتن برای مسلم بن عقیل ، کوشش فراوان می کرد . نیز از سران شیعه در کوفه محسوب می شد که به حسین بن علی (ع) دعوت نامه نوشت . نزد امام حسین موقعیت والایی داشت . در کربلا نیز او را به عنوان فرمانده جناح چپ سپاه خویش تعیین کرد . حبیب بن مظاهر ، روز عاشورا از اینکه با شهادتش به بهشت خواهد رفت ، خوشحال بود و با بریر بن خضیر مزاح می کرد . شهادت او بر حسین (ع) بسیار سخت بود هنگام شهادتش 75 سال داشت . سر او نیز همراه سرهای شهدا در کوفه گردانده شد

. 19 - حجاج بن مسروق جعفی : از شهدای گرانقدر سید الشهدا (ع) . وی اهل کوفه و از یاران امیر المومنین (ع) بود . وقتی خبر هجرت امام حسین (ع) را از مدینه به مکه شنید خود را به آن حضرت رساند و همراه امام از آنجا به کربلا آمد . همواره ملازم سید الشهدا بود و در پنج وقت ، اذان می گفت . روز عاشورا به میدان رفت و جنگید و غرق خون خود نزد امام برگشت . پس از گفتگویی با سیدالشهدا بار دیگر به میدان رفت و شهید شد .

20- حر بن یزید ریاحی : شهید والاقدر عاشورا ، حر از خاندان های معروف عراق و از روسای کوفیان بود . به درخواست ابن زیاد ، برای مبارزه با حسین (ع) فراخوانده شد و به سر کردگی هزار شوار برگزیده گشت . در منزل قصر بنی مقاتل یا شراف ، راه را بر امام بست و مانع از حرکت آن حضرت به سوی کوفه شد . کاروان حسینی را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و امام در آنجا فرود آمد . حر وقتی فهمید کار جنگیدن با حسین بن علی (ع) جدی است ، صبح روز عاشورا به بهانه آب دادن به اسب خویش ، از اردوگاه عمر سعد جدا شد به کاروان حسینی پیوست . توبه کنان کنار خیمه های امام آمد و اظهار پشیمانی کرد ، سپس اذن میدان طلبید و پس از نبردی دلیرانه به شهادت رسید . حسین بن علی (ع) بر بالین حر حضور یافت و خطاب به آن شهید فرمود : تو همون گونه که مادرت نامت را حر گذاشته است ، حر و آزاده ای ، آزاد در دنیا و سعادتمند در آخرت

21- حلاس بن عمر راسبی : از شهدای کربلاست که در حمله اول در روز عاشورا به شراف شهادت نائل شد .

22- حنظلة بن اسعد شبامی : از شهدای کربلاست . حنظله از چهره های شیعی در کوفه و زبان آور شجاع و معلم قرآن بود . چون سید الشهدا به کربلا رسید ، وی به آن حضرت پیوست وی جزء شهدایی است که تا اواخر زنده بود و از جان حسین بن علی (ع) در مقابل تیر ها و نیزه های دشمن محافظت می کرد و گاهی هم با سخنانش به سپاه کوفه هشدار میداد و موعظه می کرد .

23- زاهر ، مولی عمرو بن حمق : از شهدای عاشوراست . وی را از شخصیت های کوفه و مردی سالخورده از قبیله کنده دانسته اند . غلام عمرو بن حمق خزاعی ( از یاران ویژه امیر المومنین ) بود و در حرکت های انقلابی عمرو بن حمق ( که به دست معاویه شهید شد ) همدوش و همراه او و تحت تعقیب معاویه بود . در سال 60 هجری به مکه آمد و به حسین (ع) پیوست و در حمله نخست روز عاشورا به شهادت رسید .

24- زهیر بن قین بجلی : از شخصیت های برجسته کوفه بود که در روز عاشورا ، افتخار یافت در رکاب حسین بن علی (ع) به شهادت برسد . وی در میدان های جنگ ، دلاوری های بسیاری نشان داده بود . در سال 60 هجری ( که سید الشهدا هم از مکه به قصد کوفه حرکت کرده بود ) از سفر حج بر می گشت و دوست نداشت که با سید الشهدا برخورد کند و هم منزل شود . اما در یکی از منزلگاها به ناچار با فرود آمدن کاروان حسینی همزمان شد . امام کسی را نزد او فرستاد . زهیر نزد امام رفت . همسرش نیز همراه او آمد و به کاروان حسین (ع) پیوستند . شب عاشورا نیز ، از جمله کسانی بود که با نطقی پر شور ، مراتب اخلاص و حمایت جانبازی خویش را نسبت به امام ابراز کرد و گفت : اگر هزار بار هم کشته شوم ، و زنده گردم هرگز دست از یاری پسر پیغمبر برنخواهم داشت . روز عاشورا ، سید الشهدا فرماندهی جناح راست خویش را در میدان به زهیر سپرد . ظهر عاشورا هم او و سعید بن عبدالله جلوی امام ایستادند و سپر تیرها شدند تا امام نماز بخواند . پس از اتمام نماز به میدان رفت و شجاعانه نبرد کرد و با شمشیر از حسین (ع) دفاع کرد و جنگید و کشته شد . امام به مالین او آمد و او را دعا کرد و کشندگانش را نفرین کرد

. 25- سالم بن عمرو : از شهدای کربلاست . وی غلامی از طایفه بنی مدینه بود و در کوفه می زیست و از شیعیان اهل بیت به شمار می آمد سوارکاری نامدار بود . در نهضت حضرت مسلم شرکت داشت . پس از تنها ماندن مسلم بن عقیل او و جمعی دیگر از شیعیان دستگیر شدند ، اما سالم از جنگ دشمن گریخت و پنهان شد . چون شنید امام حسین (ع) به کربلا رسیده است ، خود را به آن حضرت رساند و روز عاشورا در حمله اول شهید شد .

26- سعید بن عبدالله حنفی : از شهدای والاقدر کربلاست ، که ایمانی راسخ و شجاعتی فراوان داشت و هواداران سر سخت اهل بیت (ع) بود . شب عاشورا وقتی سیدالشهدا (ع) از افراد خواست که از تاریکی شب استفاده کرده و متفرق شوند ، یاران برخواستند و هر یک سخنانی گفتند . از جمله سعید بن عبدالله ایستاد و گفت : نه به خدا قسم ، تو را وا نمی گذاریم . اگر بدانم که کشته می شوم و سپس زنده می شوم ، آنگاه سوزانده می شوم ، و هفتاد بار با من چنین می کنند ، باز هم از تو جدا نمی شوم تا در راه تو فدا شوم . وی از انقلابیون پر شور کوفه به حساب می آمد . در نهضت مسلم بن عقیل هم فعال بود و نامه مسلم را به مکه رساند و از مکه همراه امام به کوفه آمد تا روز عاشورا در مقابل امام حسین (ع) ایستاد تا آن حضرت نمازش را بخواند . او آنقدر تیر خورد که بر زمین افتاد و جان باخت

. 27- سلمان بن مضارب بجلی : از شهدای کربلاست . گفته شده وی پسر عموی زهیر بن قین بوده و همراه او ، پیش از رسیدن به کربلا ، به سپاه حسین بن علی (ع) پیوست و عصر عاشورا شهید شد .

28- سوار بن منعم : از شهدای حادثه کربلاست . وی پس از رسیدن امام حسین (ع) به کربلا از کوفه آمد و به آن حضرت پیوست .

29- سوید بن عمرو خثعمی : آخرین کشته کربلاست . وی پس از شهادت امام حسین (ع) شهید شد . یکی از دو مردی بود که همراه امام حسین بودند . او مجروحی افتاده در میدان ، میان زخمیان بود و رمقی در بدن داشت و در آن حال ، چون شنیو کوفیان شادی کنان می گویند حسین کشته شد ، به هوش آمد و با چاقو و شمشیری که داشت با همان حالت به جنگ پرداخت و شهید شد .

30- سیف بن حارث بن سریع جابری : از شهدای جوان کربلاست . وی و پسر عمویش مالک بن عبدالله از کوفه آمده ، در کربلا به امام حسین (ع) پیوستند . روز عاشورا پس از شهادت حنظة بن قیس ، هنگامی که دشمن به خیمه گاه امام حسین نزدیک شده بود ، گریان خدمت امام آمدند و اذن میدان طلبیدند . سپس هردو با هم به میدان رفته ، جنگیدن تا شهید شدند .

31- سیف بن مالک عبدی : از شهدای کربلاست . از بصره به کوفه آمد و از آنجا به کاروان امام حسین (ع) پیوست ، سپس همراه او به کربلا آمد . عصر عاشورا در نبرد تن به تن به شهادت رسید .

32- شوذب ، مولی شکر : از شهدای کربلاست . وی غلام شاکر بن عبدالله همدانی بود و از شیعیان برجسته و از بزرگترین انقلابیون حماسی و مخلص به شمار می آمد که در کربلا ، در کهنسالی به شهادت رسید . از مکه همراه امام شد و به کربلا آمد . شهادت او بعد از ظهر عاشورا بود .

33- ضرغامة بن مالک : از شهدای کربلاست . وی در کوفه میزیست و از شیعیان امام و بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل بود . چون مسلم شهید شد ، همراه سپاه کوفه به کربلا آمد ، اما در آنجا به یاران سید الشهدا (ع) پیوست و عصر عاشورا به شهادت رسید

. 34- عابس بن ابی شبیب شاکری : از شهدای کربلاست . عابس از رجال برجسته شیعه و مردی دلیر ، سخنور ، کوشا و تلاشگر ، شب زنده دار ، از طایفه بنی شاکر بود . از کسانی بود که وقتی مسلم بن عقیل نامه امام حسین (ع) را برای اهل کوفه خواند ، به پا خواست و اعلام هواداری و حمایت کرد و پس از بعت کوفیان با مسلم بن عقیل بعنوان پیک ، نامه ای از سوی آنان به امام حسین (ع) در مکه رساند . دلاوری های او در کربلا مشهور است . رشادت های وی چنان بود که سپاه کوفه از نبرد تن به تن با وی ناتوان بودند . به دستور عمر سعد ، از اطراف او را سنگباران کردند . او هم زره از تن بیرون آورد و کلاه خود از سر برداشت و لخت شد و با تیغ بر دشمن حمله کرد و یک تنه آنقدر جنگید تا در قلب میدان و محاصره دشمن به شهادت رسید .

35- عامر بن حسان بن شریح طائی : از اصحاب امام حسین (ع) بود که از مکه همراه آن حضرت آمد و در کربلا در حمله اول به شهادت رسید . وی از شجاعان معروف و شیعیان خالص بود . پدرش نیز در جنگ جمل و صفین ، در رکاب حضرت علی (ع) جنگیده بود

. 36- عامر بن مسلم عبدی : از شهدای کربلا بود . عامر اهل بصره بود ، همراه غلامش سالم از بصره به مکه آمد و به سید الشهدا (ع) پیوست و از آنجا همراه امام تا کربلا آمد و روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید

. 37- عباس بن علی (ع) : فرزند امیر المومنین ، برادر سید الشهدا ، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (ع) در روز عاشورا . مادرش فاطمه کلابیه بود که بعدها به ام البنین شهرت یافت . علی (ع) پس از شهادت فاطمه زهرا با ام البنین ازدواج کرد . عباس و 3 پسر دیگر ثمره این ازدواج بود . ولادتش را در 4 شعبان سال 26 هجری در مدینه نوشته اند و بزرگترین فرزند ام البنین بود . و این چهار فرزند رسید همه در کربلا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. آن حضرت ، قامتی رسید ، چهره ایی زیبا و شجاعتی کم نظیر داشت و به خاطر سیمای جذابش او را قمر بنی هاشم می گفتند . در حادثه کربلا ، سمت پرچمدار سپاه حسین (ع) و سقایی خیمه ها اطفال و اهل بیت امام حسین را داشت و در رکاب برادر غیر از تهیه آب ، نگهبانی خیمه ها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان حسین (ع) نیز بر عهده او بود و تا زنده بود دودمان امامت ، آسایش و امنیت داشتند . روز عاشورا سه برادر دیگر عباس پیش از او به شهادت رسیدند . مقتی علمدار کربلا از امام حسین (ع) اذن میدان طلبید حضرت از او خواست تا برای کودکان تشنه و خیمه های بی آب آب تهیه کند . ابوالفضل به فرات رفت و مشک آب را پر کرد و در بازگشت به خیمه ها که فرات را در محاصره داشتند در گیر شد و دست هایش قطع گردید و به شهادت رسید . عباس مظهر ایثار و وفاداری و گذشت بود . وقتی به فرات وارد شد با اینکه تشنه بود ، اما به خاطر تشنگی برادرش آب نخورد . شهادت عباس برای امام حسین بسیار نا گوار و شکنند بود . پیکرش در کنار نهر علقمه ماند و سید الشهدا به سوی خیمه آمد و شهادت او را به اهل بیت خبر داد . هنگام دفن شهدای کربلا نیز ، در همان محل دفن شد . از این رو امروز حرم ابوالفضل (ع) با حرم سید الشهدا فاصله دارد

. 38- عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی : از شهدای کربلاست از همراهان مسلم بن عقیل در کوفه بود . مردی بود شجاع ، موجه و محترم و تابعی . در مکه همراه امام شد و به کربلا آمد . گفته اند در حمله نخست به شهادت رسید .

39- عبدالرحمن بن عبد ربه انصاری خزرجی : از شهدای کربلاست . وی از اصحاب رسول خدا (ص) بود و پس از رحلت آن حضرت نیز از کسانی بود که به امیر المومنین اخلاص داشت و از آن حضرت قرآن آموخته بود . روز تاسوعا با بریر شوخی می کرد . وقتی گفتند الان چه وقت شوخی است ؟ گفت چرا خوشحال نباشم ؟ میان ما و بهشت جز درگیری با این کافران و شهادت فاصله ای نیست

. 40 و 41- عبدالرحمن بن عروه غفاری و عبدالله بن عروه غفاری : عبدالرحمن و برادرش عبدالله که هر دو در کربلا شهید شدند ، از اشراف و شجاعان کوفه بودند و به خاندان پیامبر عشق می ورزیدند . این دو برادر با هم از کوفه به کربلا آمده بودند . هر دو با هم روز عاشورا از سیدالشهدا اذن پیکار گرفتند و با هم به میدان رفتند . در رفتن به میدان نبرد از هم سبقت می جستند . این دو برادر با هم نیز به شهادت رسیدند

. 42- عبدالرحمن بن عقیل بن ابی طالب : از شهدای کربلا و اولاد عقیل است .

43- عبدالله بن حسن بن علی (ع) : نوجوان 11 ساله ، فرزند امام حسن مجتبی (ع) که در روز عاشورا ، وقتی دید سید الشهدا بر زمین افتاده ، برای دفاع از عموی به سوی میدان شتافت و در دفاع از عموی مظلومش جنگید و عده ای را کشت و به شهادت رسید . برخی هم نقل کرده اند حرمله ، با شمشیر ، دست او را که در آغوش عمویش حسین قرار گرفته بود قطع نموده همانجا شهیدش کرد

. 44 و 45 - عبدالله بن عقیل بن ابی طالب : از شهدای بنی هاشم در روز عاشورا . عقیل دو پسر داشت که نام هر دو عبدالله بود ، یکی به نام اکبر یاد میشد و دیگری به نام اصغر . هر دو در کربلا با امام حسین (ع) شهید شدند .

46 - عبدالله بن علی بن ابی طالب (ع) : از شهدای کربلاست وی فرزند امیر المومنین و برادر عباس و مادرش ام البنین بود . هنگام شهادت 25 سال داشت

. 47- عبدالله بن عمیر کلبی : جزء اولین شهدا ست که از جبهه امام حسین به میدان رفت . جوانی دلاور از شیعیان کوفه بود . به کوفه آمده و در نزدیکی بئرالعبد خانه ای گرفت و با همسرش به آنجا منتقل شد . وقتی دید عمر سعد ، نیرو آماده و سازماندهی میکند تا از نخیله به جنگ حسین بن علی (ع) در کربلا برند ، به خدا قسم شیفته جهاد با مشرکان بودم . امیدوارم جنگ با اینان که به نبرد فرزند پیامبر می روند ، نزد خداوند کم ثواب تر از جهاد با مشرکان نباشد . پیش همسر خود رفت و نیست خود را با او در میان گذاشت ، شبانه هر دو از کوفه بیرون رفتند و شب هشتم محرم به یاران امام حسین در کربلا پیوستند . همسر او نیز از شهدای کربلا بود . پس از شهادت عبدالله همسرش خود را به بالین او رسانید و خاک از چهره او می زدود که به دست شمر ، یکی از غلامانش به نام رستم با گرزی بر سر اورد و کنار شوهرش به شهادت رسید

. 48- عبدالله بن مسلم بن عقیل : از شهدای بنی هاشم در کربلا ، مادرش رقیه دختر علی علیه السلام بود . گفته اند در حالی که دست بر پیشانی نهاده بود تیری آمد و دست و پیشانی را به هم دوخت . برخی او را هنگام شهادت 14 ساله دانسته اند

. 49- عثمان بن علی بن ابی طالب (ع) : یکی از شهدای کربلا . وی برادر عباس است که مادرش ام البنین و پدرش امیرالمومنین است . در روز عاشورا مجروح شد و بر زمین افتاد و یکی از سپاه ابن سعد او را کشت . هنگام شهادت 21 سال داشت .

50- علی اصغر (ع) : یکی از فرزندان امام حسین (ع) که شیر خوار بود از تشنگی روز عاشورا بی تاب شده بود . امام خطاب به دشمن فرمود : از یاران و فرزندانم کسی جز این کودک نمانده است . نمیبینید که چگونه از تشنگی بی تاب شده است ؟ در حال گفتگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید امام حسین (ع) خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید . از این کودک با عنوانها شیرخواره ، شش ماهه ، باب الحوائج ، طفل رضیع و ... یاد می شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمی است که در ارتباط با او آورده می شود .

51- علی اکبر (ع) : فرزند بزرگ سید الشهدا و شبیه پیامبر که روز عاشورا فدای دین شد . مادر علی اکبر لیلا دختر ابی مره بود . در کربلا حدود 25 سال داشت . سن او را 18 سال و 20 هم گفته اند . او اولین شهید روز عاشورا از بنی هاشم بود . علی شباهت بسیاری به پیامبر داشت ، هم در خلقت ، هم در اخلاق و هم در گفتار . علی چندین بار به میدان رفت و رزم های شجاعانه ای با انبوه سپاه دشمن نمود . پیکار سخت او را تشنه تر ساخت . به خیمه آمد . بی آنکه آبی بتواند بنوشد ، با همان تشنگی و جراحت دوباره به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید . علی اکبر ، نزدیکترین شهیدی است که با حسین (ع) دفن شده است . مدفن او پایین پای ابا عبدالله الحسین (ع) قرار دارد و به این خاطر ضریح امام ، شش گوشه دارد

. 52- عمار بن حسان طائی : از شهدای کربلاست . وی از شیعیان خالص و از شجاعان معروف بود . از مکه همراه امام به کربلا آمد و در پیش روی آن حضرت به شهادت رسید . 53- عمرو بن جناده انصاری : از شهدای نوجوان کربلا که پدرش نیز در رکاب سیدالشهدا (ع) شهید شد . این نوجوان چون خواست به میدان رود امام فرمود : پدر این نوجوان کشته شد ؛ شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود . گفت مادرم دستور داده که به میدان روم و لباس جنگ بر من پوشانده است . او که 9 ساله یا 11 ساله بود ، به میدان رفت و رجز خواند و جنگید تا کشته شد

. 54- عمرو بن قرظه انصاری : از شهدای کربلاست عمرو از کوفه آمد و در کربلا ، روز ششم محرم به سید الشهدا پیوست . روز عاشورا جلوی امام حسین ایستاد و تیر های دشمن را با سینه و پیشانی خود به جان می خرید و این گونه از جان امام محافظت می کرد زخم های زیادی بر پیکرش نشست . به امام خطاب کرد که ای پسر پیامبر ! آیا وفا کردم ؟ حضرت فرمود آری تو پیش از من به بهشت میروی . از من به پیامبر سلام برسان و بگو که من در پی تو می آیم و ... افتاد و شهید شد .

55- عون بن جعفر : از شهدای کربلاست . پسر جعفر بن ابی طالب ( جعفر طیار ) . عون در زمان امام مجتبی و سپس امام حسین از یاوران آن دو امام بود . همراه همسرش در کربلا حضور داشت . روز عاشورا از سیدالشهدا (ع) اجازه گرفت و به میدان رفت . نبردی دلاورانه کرد و به شهادت رسید هنگام شهادت 56 ساله بود .

56- عون بن عبدالله بن جعفر : پسر حضرت زینب (س) بود که همراه برادر دیگرش محمد در روز عاشورا در نبرد تن به تن با سپاه کوفه به شهادت رسید . عون و برادرش پس از حرکت امام حسین از مدینه ، در پی کاروان راه افتادند و در منزگاه ذات عرق خدمت امام رسیدند .

57- عون بن علی بن ابی طالب (ع) : از شهدای کربلاست اولین کسی بود که پس از شهادت جمع زیادی یاران امام ، از جمع برادرانش داوطلب رفتن به میدان شد . وقتی برای اذن گرفتن آمد ، برادرش امام حسین (ع) فرمود : آیا آماده مرگ شدی ؟ گفت چگونه آماده نشوم ، در حالی که تو را تنها و بی یاور می بینم ! امام دعایش کرد که برو ، خداوند پاداش نیکت دهد . به میدان رفت ، جنگید و مجروح شد . از هر طرف بر سر او ریختند و او را شهید کردند .

58- قاسط بن زهیر تغلبی : از شهدای حمله نخست در روز عاشورا . پیرمردی از طایفه بنی تغلب بن وائل بود . او و برادرانش چون خبر آمدن حسین به کوفه را شنیدند ، شب عاشورا خود را مخفیانه به کوفه رساندند . هر سه برادر روز عاشورا به شهادت رسیدند

. 59- قاسم بن حسن (ع) : نوجوان شهید عاشورا در رکاب سید الشهدا (ع) فرزند گرامی امام حسن مجتبی (ع) . روز عاشورا سن او به حد بلوغ نرسیده بود . برای میدان رفتن از امام خویش اجازه خواست . ابا عبدالله چون نگاه به او افکند ، وی را در آغوش کشید و گریست ، آنگاه اجازه داد . قاسم خوش سیما بود . سوار بر اسب شد و عازم میدان گشت . در جنگی دلاورانه به شهادت رسید . هنگامی که بر زمین می افتاد عمویش ابا عبدالله (ع) خود را بر بالین او رساند ولی او در حال جان دادن بود . پیکر او را آورد و کنار شهدای اهل بیت قرار داد .

60- مالک بن عبدالله جابری : از شهدای کربلاست ، وی و برادرش سیف بن حارث بن سریع ، در کربلا به حسین بن علی (ع) پیوستند و عصر عاشورا ، در لحظاتی که سپاه کوفه به خیمه گاه امام حسین (ع) نزدیک شده بودند ، اجازه میدان گرفته ، جنگیدند و شهید شدند .

61- مجمع بن عبدالله عائذی : وی از شهدای کربلا در حمله اول است . در مسیر کوفه در منزلگاه زباله به سید الشهدا (ع) پیوست و در رکاب امام به کربلا آمد . 62- محمد بن عبدالله بن جعفر : پسر حضرت زینت و عبدالله بن جعفر ، که در روز عاشورا در رکاب سید الشهدا (ع) به شهادت رسید . او برادرش عون پس از خروج امام حسین (ع) از مکه میان راه به او پیوستند و در کربلا در نبرد تن به تن با دشمن در محاصره قرار گرفتند و شهید شدند .

63- مسعود بن حجاج : از شهدای کربلا . وی و پسرش ( عبدالرحمان بن حجاج ) در حمله اول به شهادت رسیدند .

64- مسلم بن عوسجه اسدی : اولین شهید عاشورا که در حمله نخست به شهادت رسید . پیر مردی بزرگوار از طائفه بنی اسد و از چهره های درخشان کوفه و هواداران اهل بیت (ع) بود . در نهضت مسلم نقش دریافت پول از هواداران و تهیه سلاح برای نهضت را بر عهده داشت . در کربلا از یاران شجاع و فداکار امام بود . سپاه دشمن چون در نبرد تن به تن یارای جنگیدن با او را نداشتند ، او را سنگباران کردند . چون مسلم به زمین افتاد ، رمقی در تن داشت که حسین بن علی (ع) و حبیب بن مظاهر خود را به او رساندند .

65- مسلم بن کثیر ازدی : از شهدای کربلا در حادثه عاشورا ، از کسانی بود که به قصد حسین بن علی (ع) از کوفه بیرون آمد و نزدیکی های کربلا به آن حضرت پیوست و روز عاشورا در حمله نخست به شهادت رسید .

66- منجح ، مولی الحسین (ع) : از شهدای کربلاست ، نامش منجح بن سهم و در زمان امام حسن مجتبی (ع) غلام آن حضرت بود . پس از وی غلام سید الشهدا بود . منجح در روز عاشورا پس از نبردی دلیرانه در رکاب مولایش به شهادت رسید و از شهدای اولیه بود

. 67- نافع بن هلال : از شهدای کربلاست . نافع ، بزرگواری دلاور ، قاری قرآن ، کاتب و از حاملان حدیث و از اصحاب امیرالمومنین (ع) بود و در سه جنگ جمل ، صفین و نهروان در رکاب آن حضرت بود . وی از شخصیت های بارز کوفه به شمار می رفت و پیش از شهادت مسلم بن عقیل مخفیانه از کوفه بیرون آمده به استقبال امام شتافته بود ، سپس همراه امام حسین(ع) به کربلا آمد . در کربلا همراه عباس (ع) در آوردن آب به خیمه ها مشارکت داشت . از جمله کسانی بود که در سخنرانی پر شوری وفاداری خویش را نسبت به سید الشهدا ابراز داشت . نافع نام خود را روی تیر های زهر آگین خود می نوشت و همواره با آنها تیر اندازی می کرد . روز عاشورا وقتی تیرهایش تمام شد ، شمشیر کشید و بر سپاه کوفه تاخت ، کوفیان با سنگ و تیر او را مورد ضربه های خود قرار دادند تا اینکه بازویش شکست او را محاصره کرده و زنده دستگیر کردند شمر او را گرفته نزد عمر سعد برد . سپس به دست شمر به شهادت رسید .

68- نعیم بن عجلان انصاری : از شهدای کربلاست . نعیم از طایفه خزرج بود و دو برادرش از یاران حضرت علی (ع) و از مدافعان آن حضرت در جنگ صفین بودند . او از کوفه حرکت کرد و در کربلا خود را به امام حسین (ع) رساند و در روز عاشورا در حمله نخست شهید شد .

69 - وهب بن عبدالله کلبی : از شهدای کربلاست ، مادر و همسرش نیز در کربلا بودند و به شهادت رسیدند . وهب که اهل کوفه بود ، در کربلا در رکاب امام حسین (ع) حضور داشت . روز عاشورا پس از حر و بریر به میدان رفت . مادرش مشوق او در رفتن به میدان بود . وقتی پس از مقداری جنگ ، نزد مادر برگشت که : آیا راضی شدی ؟ گفت وقتی راضی میشوم که در رکاب امام حسین (ع) به شهادت برسی . دوباره رفت و جنگید ، همسرش هم رفت و چوبی بر گرفت و به میدان رفت . وهب آنقدر جنگید تا شهید شد .

70- هفهاف بن منهد راسبی : از شهدای کربلاست . مردی دلیر و تکسوار از شیعیان بصره و از یاران علی (ع) که وقتی خبر حرکت امام را به سوی کوفه شنید از بصره به سوی کربلا حرکت کرد . وقتی رسید که حادثه پایان یافته و با تیغ بر افراد سپاه عمر سعد حمله کرد . عده ای را کشت و خود به شهادت رسید

. 71- یزیدبن ثبیط ( ثبیت ) عبدی : از شهدای کربلاست . وی ده پسر داشت . پس از دریافت نامه سید الشهدا (ع) که خطاب به اهل بصره نوشته بود همراه دو پسرش عبدالله و عبیدالله از بصره خارج آمدند و به علت بسته بودن راه ها با پیمودن بیراهه ها در مکه خود را به امام حسین (ع) رسانده ، به کاروان او پیوستند . روز عاشورا پسرانش در حمله اول و خودش در مبارزه تن به تن به شهادت رسیدند .

72- یزید بن مغفل جعفی : از شجاعان هنرمند و شاعر شیعه که در کربلا به شهادت رسید . وی در مکه به کاروان حسینی پیوست و با آن حضرت به کربلا آمد و روز عاشورا در پیکار تن به تن با کوفیان ، پس از کشتن عده ای زیادی به شهادت رسید

غریبه یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 05:02 ب.ظ http://ahmadas1368.blogfa.com

حالا که محرم شده
از یاران امام حسین هم یادی کنیم
ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) و یارانش تسلیت باد

نعمتی کرفکوهی یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 09:17 ب.ظ http://khleloon.blogsky.com/

سلام بر دوستانی که هم اهل معرفتند وهم اهل محبّت.
حضور صمیمانه شما دوستان گرانمایه ام همیشه مایه ی دلگرمی بنده ی حقیر بوده و مانع تنها ماندنم در این دنیای غریب مجازی میشود. از همه ی دوستانی که در سطوح مختلفِ فرهنگ دینی و ملی ومیهنی وهم در سطح فرهنگ بومی مخصوصا زبان وفرهنگ تالشی مرا در زیر چتر خود میگیرند،بی نهایت سپاسگزارم. همواره شمارا چشم در انتظار هستم تا با دریافت نظرات ارزشمندتان بر اندوخته هایم بیافزایم. محرمی پراز شوق وشور عشق برای همه ی شما آرزومندم. با احترام نعمتی کرفکوهی.

بوی محرم آید...سلام برحسین

کاش سهراب اینگونه میگفت:
آب را گل نکنید . . .
شاید از دور علمدار حسین (ع)
مشک طفلان بر دوش،
زخم و خون بر اندام،
می رسد تا که از این آب روان،
پر کند مشک تهی، ببرد جرعه آبی برساند به حرم،
تا علی اصغر (ع) بی شیر رباب (س)
نفسش تازه شود و بخوابد آرام . . .

آب را گل نکنید .



اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن

سلام
--------
از حضور اندشمندانه شما سپاسگزارم با نوی فرهیخته میهن اندیش.
شعر زیبای زنده یاد سهراب سپهری شاعر آئینه و آفتاب این مرزوبوم را چه خوب با صحرای کربلا پیوند دادید . سلام خدا بر شما نیز باد که قلبی تپیده با شور حسینی در سینه دارید.

میشبن دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 01:54 ب.ظ http://hamvajblogfa.com

ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺣﺮﻓﺖ ﺭﺍ ﻧﻔﻬﻤﻨﺪ،
ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﺖ ﺭﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ،
ﺣﺎﻻ ﻣﯿﻔﻬﻤﻢ، ﮐﻪ [ او ] ﭼﻪ ﺯﺟﺮﯼ ﻣﯿﮑﺸﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺁﺩﻡ ﺣﺮﻓﺶ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻫﯿﭻ،
ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ....

::. ﺩﮐﺘﺮ ﻋﻠﯽ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ .::

کادوس ماسوله رودخان دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 03:52 ب.ظ http://kados2.blogfa.com/

درود دوست ارجمندم جناب نعمتی وبلاگ وزین شما هر روز عرفانی تر از قبل میشود و پست هایتان الهام بخش و امید آفرین برای عاشقان دینی است با بضاعت بسیار ناچیزی که از تعالیم دینی دارم ، خودم را کوچکتر از آن می دانم که درباب موضوعات دینی وبلاگتان اظهار نظری نمایم ، فقر دینی من سببی است که ندانم دیدگاه حسین (ع) در موردمردم ایران چه بوده است ویا در طول زندگی مبارکشان چه بوده است اما این را خوب می دانم که مردم ایران بیش از سایر کشور ها حتی بیشتراز مردم زادگاه آن حضرت به او عشق می ورزند و بیش از آنکه در سوگ نیاکان خود حتی پدر ازدست رفته خودباشند در سوگ آن شهید به ماتم ماهها لباس ماتم می پوشند . امید اینکه ماهم چون آن حضرت در برابر دشمنان خود سر فرود نیاوریم .

درود بر شما معلم فرهیخته وتالش اندیش خوبم
حق مطلب را ادا کردن بهتر از این نمیشد که شما بیان نمودید.
ولی لازم به ذکر است که فرهنگ امامان شیعه را باید از فرهنگ جاهلی وحتی امروزین اعراب جدا دانست.
اگربخواهیم بدانیم دیدگاه امامان شیعه در مورد ایران وحتی سایر نقاط جهان چه بوده باید امروز به عملکرد گروهی مدعی برپایی حکومت جهانی دینی،بنام داعش بنگریم. اگراین گروه حی وحاضر را کاملا شناختیم دیدگاه وطرز تفکر امامان تشیع را هم خواهیم شناخت.
زیرا دقیقا تفکرات امامان شیعه برعکس ودر تقابل با چنین تفکرات جاهلانه است. تفکرات داعش دقیقا همان تفکرات اعراب جاهلیت است که در قالب دین ظهور پیدا نموده است .
امام حسین داماد ایرانیان است . البته ما نباید حکومتهای پادشاهان گذشته ایران را مساوی با تفکر وفرهنگ ایرانیان بدانیم ویا مثلا خسرو انوشیران را عادل تر از امام علی ع بدانیم وبگوییم آن از عرب بود ومارا با آن کاری نیست ولی این پادشاه عادل ایرانی است وچون ایرانی است به عدالتش افتخار کنیم. این یعنی تفکر خشک وبی منطق ناسیونالیسی افراطی.
همین خسرو انوشیروان عادل ایرانی ما، بیست هزار مزدکی بیگناه را به شکل فجیعی به فتوای روحانیان زرتشتی زنده زنده سرشان را در گودالها زیرخاک وپاهایشان را هوا کرد تا جان دادند ومردند. وما امروز خسرو انوشیروان را عادل می نامیم! عدالت زبان ومرزوبوم نمی شناسد.تفکرا ت سیاسی اجتماعی امامان شیعه بر محور عدالت گستری بوده و شیعیان امروز ظهور امام مهدی عج را بعنوان ظهور وگسترش عدالت در جهان میدانند.
در پایان از حضور شما دوست عزیزم بار دیگر قدردانی میکنم.

علی دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 09:03 ب.ظ http://alikaregar.blogfa.com/

سلام بر شما دوست خوبم آقای نعمتی عزیز...
به خودم می بالم که با صاحب اندیشه ای چون شما آشنا شدم...
ممنون از پست زیبایتان...التماس دعا

سلام دوست نازنینم علی آقای گل.
قدمت بر روی دیدگانم باد . شما جوان خوش ذوق وصاحب قریحه هستید ومن لنگ لنگان وعصازنان سعی میکنم خودم را به شماها برسانم.
با آمدنت مفتخرم ساختید وبا نظر لطفتان شرمنده ام.
من خودم را محتاج دعای بی آلایش و صفابخش شما میدانم. مگر میشود خداوند دعای جوان پاکی چون شما را مستجاب نکند؟.

مریم دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 11:28 ب.ظ http://mihanamiranzamin.mihanblog.com

با معرفی مراسم تعزیه در ایام محرم بروزم

ماسال دیارسبز سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 11:53 ب.ظ http://nabiyollahhaghighat.blogfa.com

سلام پیله برا
آن"شورشی" را که محتشم درخلق عالم دیده بود اینک در وبلاگ های مردم آزاده ی ایران زمین هم می توان دید.این شورش و عشق رانه تنها درشیعیان و مسلمانان بلکه دربین مردم آزاده ی دیگر اد یان نیزمی توان مشاهده کرد.مگر کسی می تواند خود را آزاده بنامد ولی نسبت به امام آزاد گان عرض ارادتی نداشته باشد؟
امیدوارم ارادت خالصانه و متواضعانه ی شما نسبت به سیدالشهدا (ع) مقبول درگاه احدیت قرار گیرد.

سلام چمن نازه برا
بالاخره با آمدنت مرا از این چشم براهی به در آوردید.
درفرهنگ تشیع صفوی، انقلاب عاشورا بعنوان یک حادثه! تلقی میشد.
معنا ومفهوم حادثه یعنی اینکه یک اتفاق ناگوار برای امام حسین ویارانش رخ داده است.
ولی واقعیت وحقیقت امر چیز دیگری بود. بیشک این حادثه یک حرکت انقلابی توحیدی برای بازگشت به اصل اسلام محمدی ص بود.
یک انقلاب عدالت خواهانه بود.
نام ویاد رهبر این انقلاب چهارده قرن است که خون پیروانش را به جوش می آورد.
نه مثل انقلاب مارکسیستی اکتبر 1917 روسیه که هنوز 100 سالش تمام نشده مردم مجسمه رهبرانقلابشان (لنین) را پایین میکشند!!
چرا که انقلاب اکتبر روسیه با شعار عدالتخواهانه ،آزادی تفکر واندیشه را از مردم گرفت.
ولی رهبر انقلاب کربلا میفرماید، اگر دین ندارید لااقل آزاد باشید. آری این چنین بود برادر که او ( امام حسین ع) لقب رهبر آزادگان جهان را به خود اختصاص داد.
دهه محرم را برایتان نه "اندو" بلکه "عشق" آرزومندم.

محمد جلیلوند چهارشنبه 7 آبان 1393 ساعت 03:43 ب.ظ

السلام علیک یا ابا عبدالله...
السلام علیک یا ثارالله
ممنون از نظرتون درباره پریسکه اما یعنی چی حق همچین دلی...؟؟؟!!!!

سلام جناب جلیلوند،خیلی خوش آمدید وخرسندم نمودید که به وبلاگم تشریف آورید.
فکرمیکنم آن جمله بنده زیر یریسکه شما برایم خوش یمن بود که شما را در وبلاگم زیارت نمایم.
سلام خداوند بر شما باد که بر حسین ع سلام فرستادید.
به عرضتان برسانم چند وقت پیش درباب پریسکه های سروده شده،به خانم حسن زاده پیشنهاد داده بودم که بنده میخواهم درزمینه طنزپردازی ( گل آقا گویی! )بابی را بابت مزاح گویی با عنوان "شوخی با پریسکه های شوخی بردار!" بازنمایم تا خنده ونشاط را هم در کنار پریسکه ها داشته باشیم.
ایشان ابتداء در پای چندین پریسکه جملات طنز مرا منتشر نمودند. مجددا باز از ایشان مشورت خواستم، اگر صلاح میدانید وموافق هستید بنده این کار را ادامه بدهم.
ایشان برایم نوشتند فکر میکنم روی خوشی نداشته باشد وموجب دلگیری پریسکه سرایان محترم میشود.
الان که جنابعالی درباره آن نوشته ی پای پریسکه شما از بنده پرسش نموده اید فهمیدم که نظر خانم حسن زاده درباره ی حساسیت های احتمالی آن درست بوده است.
از آن تاریخ دیگر بنده زیر پریسکه های شاعران گرامی مطلب طنز آمیز ارسال نکردم.
مجددا از حضور سرور گرامیم تشکر می نمایم واین را نیز بگویم که نرنجیدن و نرنجاندن جز آئین ماست واگر از مطلبم برداشت بدی دارید از جنابعالی پوزش می طلبم.برایم از خدا عفو و برای شما از سیدالشهداء اجر خواستارم.
باز هم تو را من چشم در راهم ای دوست دنیا دیده و نادیده ام.

کاظم از هوانیروز تهران پنج‌شنبه 8 آبان 1393 ساعت 08:41 ب.ظ

سلام برا
مقاله ی بسیار جالب نوشته اید .
خیلی بهره بردم وبه آگاهی ام کمک نمود. در مورد آن سوال به نظر بنده از راه دل همم میشود به عالم معرفت رسید.
گاهی بر دل آدمی در مورد موضوعی الهام وبرات میشود وبعد می بینی همان همانگونه بوده که به دلت برات شده بوده.
یا بعضی مواقع ما میگوییم دلم گواهی میدهد واز این قبیل...

سلام
خیلی خوش آمدی با تشکر ار نظر جنابعالی

هاجر یکشنبه 11 آبان 1393 ساعت 09:04 ب.ظ

سلام آقای نعمتی
در مورد آن سه عنوان کتاب شما خودتان نظر کدامیک یک از نویسندگان آن سه کتاب را قبول دارید ؟

سلام
خیلی خوش آمدید.
نظرات مختلف است و یاید یه یک جمع بندی رسید.
ولی از همان شروع اولیه حرکت امام حسین از مدینه به سمت مکه شواهد نشان میدهد که امام حسین از عواقب شهید شدن خودشان آگاهی داشته است.
چون طرف مقابل، امام حسین را از قبل کاملا میشناخته است ومطمئنا میدانسته که ایشان هرگز با حکومت وقت بیعت نخواهند کرد.
بنابراین خواستن بیعت از ایشان در صحرای کربلا، بهانه ای برای شهید کردن ایشان بود.
پدرش معاویه به یزید گفته بود که حسین با پسران بقیه صحابه فرق دارد.
تو هرکجا اورا گیر آوردی حتما بکش اورا. چون هرگز باتو بیعت نخواهد کرد.
میتوان نتیجه گرفت چون امام حسین آشکارا حرکتش را از همان مدینه آغاز نموده بنابراین حرکتش شباهت به یک حرکت نظامی برای جنگیدن با سپاه قدر شام ندارد.
از طرفی شرایط برای مبارزه مسلحانه برای یاران امام حسین در آن برهه زمان فراهم نبوده است.
گروهی مشغول انجام مناسک حج در مکه وگروهی هم فریب دستگاه خلافت را خورده ودر حوالی یزید پرسه میزدند.
در چنین شرایطی دو را بیشتر نمی ماند، یا تسلیم شدن وخاری را برگزیدن،یا کشته شدن وبا خون خود دشمن را رسوا ساختن است.
مرحوم شریعتی این عصر را عصر نتوانستن نام نهاده است. ودر عصر نتوانستن، خون میتواند تنها سلاحی باشد که میتوانی آن را در دستت بگیری وبه صف دشمن یورش ببری.امام همین کار را انجام دا دند وراه شهادت را برگزیدند.
دو تا سید الشهداء در اسلام داریم. یکی حمزه سیدالشهداء است و دیگری امام حسین . فرق این دو باهم این است که اولی ( حمزه ) شهادت به سراغش آمد. و دومی (حسین )خودش به سراغ شهادت رفت.

صحرائی چاله سرایی یکشنبه 11 آبان 1393 ساعت 09:25 ب.ظ http://deran52.blogfa.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
شب تاسوعایت تسلیت باد.
دران با عاشورا یعنی ... به روز است
یا حسین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد