مهمان نا خوانده (پائیز)
-------------------------
زندگی را در مسیر پرواز بلبل به باغ
باید جست .
شادی ها را از اندرون خویش
باید یافت .
و به امید بهارو رنگ سبزش
باید زیست .
چه کنم که گوشم از ازل ،
عادتی بس دیرینه دارد .
هر دم
با سرود مرغان باغ شادی ها .
آری من از تبار سبز وصالم .
بیزار از انجمن زرد هجرانها .
حکایت بوم و کلاغ ،
زخمة دلتنگی ها .
قصه ی بلبل و باغ
نغمه ی زندگی هاست .
در فصل زرد افسردگی ها ،
دلتنگی ها ،
دل پریشان از جدایی بلبل و باغ .
مشمئز از قارقارک شعر کلاغ .
مضطرب از نگاه شوم بوف .
هولناک از نوای ناقوسی شوم .
و چه تلخ می نوازد
آهنگ مرگ را
در این وادی ها .
و تلخ تر از آن بهاری را دیدن ،
که در کمین شبیخون زرد پاییز است .
آری باید پاییز را تحمل کرد .
چاره ای نیست
به میزبانیش باید ماند .
ولی نه ! نه !
من از ازل با بهار ،
پیمانی چون به رنگ سبز بسته ام .
هرگز بر سر سفره زردش
نخواهم نشست .
پا ﺋیز خود مهمانیست ناخوانده .
که رها وردش
از پس زرد خزان .
سیاهی فصل شتاست .
آری
به مهمانی سفره سبز بهار باید رفت .
به امید بهار
و رنگ سبزش باید زیست .
( رضا نعمتی کرفکوهی)
و پاییز در دو قدمی ماست. پاییز دل انگیز، پاییز برگ ریز، پاییز ملال انگیز.
سالهاست پشت سر می گذاریم پاییزها را و وباز تکرار و تکرار و تکرار.
ممنون استاد جان بسیار زیبا بود.
ممنون از حضور سبزتان. انشاء الله صدسال دیگرهم پشت سر بگذاری دخترم. زمین وزمان بر اساس تکرار استوار است. از دید زیبایتان تشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوست عزیز و یار همراه همیشگی من
به دران خوش آمدید.
از اینکه مانند همیشه مرحمت نمودید و اظهار لطف کردید سپاسگزارم.
شرمنده از اینکه به پست جدید دعوتت نکردم، زیرا بلافاصله پس از نگارش آن پست به مسافرت رفتم و امروز 30 شهریور به قم برگشتم. در نتیجه فرصت چندانی پیش نیامد تا به سرایت درآیم و ...
انشاءالله به زودی به خلهلون خواهم آمد.
مجددا متشکرم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
به دران درآ که عطر و بوی مدرسه را گرفته است ...
یا علی
سلام جناب نعمتی عزیز.
امروز غروب شعر مهمان ناخوانده شما رو بردم و به مسئول صفحه فرنگی دادم احتمالا این هفته که صفحه فرهنگی ویژه نامه شعر نو هستش شعر شما استفاده میشه. چاپ شد بهتون خبرشو میدم. بدرود
سلام
باتشکر از زحمات شما
سلا پیله برا
هم شمه ، هم شمه دیل همیشه باهاری بوبو
درود چمه با سواده نازه برا
خیلی خیلی خش اومیره
نگاه سبز تو انتقام بهار را از خزان عمرم میگیرد.
از سر زدن های دلگرم کننده جنابعالی به وبلاگ خله لون سپاسگزارم. تا تورا دارم چه غم دارم دوست بهتر از جانم. همواره خودم را به تو ودانش تو محتاج می بینم. اگر چه مخالفین من در فضای مجازی ،مقالات وپستهای مرا تخیلی و انشائی میدانند. ولی من به پیروی از مرادم شریعتی، روحهم را قطره قطره می کنم ودر قلمم میریزم وهمانند خدای خودم به آن سوگند میخورم که انشای خودم را بنویسم و نه دیکته ی دیگران را .
از آنکه قابل دانسته به تارنمای "آل شفیعی"سر می زنیدو پشتگرمی من می شویدممنون.
خوش آمدید
سرزدن بنده صرفا برای پشتگرمی نیست بلکه بهره بردن از دانش شماست .
سلام
علیکم السلام،خوش آمدی
زیبا بود
لذت بردم
درود بر شما...
سپاس